۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

مسعود هوشمند ترانه سرا درگذشت.

هفته نامه جوانان 25 مرداد 1355
هفته نامه جوانان 22 شهریور 1355

به بهانه مرگ مسعود هوشمند ترانه سرا
تاک
« تو یه تاک قد کشیده پا گرفتی روی سینم
واسه پا گرفتن تو عمریه که من زمینم
راز قد کشیدنت رو عمریه دارم می بینم
داری می رسی به خورشید ولی من بازم همینم
می زنند چوب زیر ساقت واسه لحظه های رستن
ریختن آب زیر پاهات هی منو شستن و شستن
توی سرما وتو گرما واسه تو نجاتم عمری
تو هجوم باد وحشی سپر بلاتم عمری
آدما هجوم آوردن برگ های سبزتو بردن
توی پاییز و زمستون ساقتو به من سپردن
سنگینیت رو سینه من سایه ات هم نصیب مردم
میوه هاتم که آخر سر که می شن قسمت هر خم
نه دیگه پا می شم اینبارخالی از هر شک و تردید
می رم اون بالا ها مغرور تا بشینم جای خورشید
تن به سایه ها نمیدم بسه هر چی سختی دیدم
اینقدر زجر کشیدم تا به آرزوم رسیدم
بذار آدما بدونن میشه بیهوده نپوسید
می شه خورشید شد و تابید میشه آسمونو بوسید »

« وقتی جای خنده ، غم می شینه روی لبام
تشنه ی نوازشم خسته از خستگیام
وقتی که دستای من گرمی دستی می خواد
وقتی یک لحظه خوشی به سراغم نمیاد
تو می تونی غمامو خاک کنی گونه های خستمو پاک کنی
تو می تونی دلمو شاد کنی، من و از درد و غم آزاد کنی»

مسعود هوشمند ترانه سرا، یک شنبه 25 مهر- در سن 64 سالگی - در تهران درگذشت. او که نام کاملش علی اکبر هوشمند لنگرودی بود در سال 1325 در بخش 2 تهران سابق یعنی میدان بهارستان به دنیا آمد. دیپلم ادبی اش را از دبیرستان دارالفنون گرفت و پس از ورود در دانشگاه در رشته حقوق قضایی فارغ التحصیل شد . او که از همان پیش از انقلاب علاوه بر ترانه سرایی به عنوان منشی دادیار شعبه 9 دادسرای تهران نیز مشغول به فعالیت شده بود از سال 1350 کار ترانه سرایی اش را با همکاری حسین واثقی زوج همیشگی اش آغاز کرد.مسعود هوشمند و حسین واثقی سالها با یکدیگر همکاری نمودند . اولین همکاری این دو با صدای عماد رام و در فیلم سینمایی نقره داغ منتشر شد.
بیشترین حاصل همکاری مسعود هوشمند و حسین واثقی در پیش از انقلاب با اجرای عهدیه و مرتضی همراه بود. مسعود هوشمند مجموعا در 51 فیلم سینمایی همکاری داشت که بیشترین آنها توسط خانم عهدیه اجرا شد. گر چه کاملا روشن است که ترانه های منتشر شده از او در فیلم های سینمایی بیشتر جنبه تجارتی داشت اما توانایی های اودر عرصه ترانه سرایی بسیار فراتر از آثار منتشر شده ی تجارتی او بودند.
به جز حسین واثقی یار همیشگی هوشمند ، آهنگسازان نامی دیگری نیز با او همکاری نمودند : سلطان موسیقی پاپ ایران پرویز مقصدی ، پرویز اتابکی ، داود اردلان و سیاوش قمیشی .
خوانندگان فراوانی نیز ترانه های او را اجرا کردند . به جز عهدیه ، مرتضی و ایرج مهدیان که خواننده ی ترانه های او در فیلم های سینمایی بودند خوانندگان مشهور و معروفی چون داریوش ، ابی ، گوگوش ، عماد رام ، فریدون فروغی ، سیاوش قمیشی ، شاهرخ ، رامش ، عارف ، سلی ، افشین مقدم ، فرزین ، گیتی ، احمد رضا نبی زاده ، دینامیک و.. نیز اجرای کننده ی ترانه های او بودند.
پس از انقلاب به مانند بسیاری از همکارانش دست به ساخت ترانه ها و سرودهایی به مناسبت انقلاب زد. از شاخص ترین آنها کار جهاد بود که با همکاری علی درخشان ساخته شد و توسط جوان 18 ساله ی آن روزها یعنی هاتف اجرا گشت.
شاخص ترین ترانه ی مسعود هوشمند به زعم من ترانه تاک با صدای سیاوش قمیشی بود که در سال1372 منتشر گشت.
گزینه ی ترانه های مسعود هوشمند:
داریوش :
1-لالایی ( لالا می گم برات خوابت نمی آد بزرگت می کنم یادت نمی آد) انتشار 1350 آهنگ : پرویز مقصدی
2- شب اومد ( بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد ) انتشار 1351 آهنگ: صدرالدین مهوان
3- خار ( ای خدا من به کسی کاری ندارم ولی زخم از همه خوردن شده کارم) آهنگ : حسین واثقی 1352
ابی :
4- عطش (عطش موندن با تو تو دلم ریشه دوونده چشم من مرگ دلم رواز توی چشم تو خونده) آهنگ : حسین واثقی 1351
5- چرا چرا(شبامون آیه بیداری شدن روزامون ساکت و تکراری شدن) آهنگ و تنظیم : فرشاد واثقی 1351
6- سادگی :( همیشه سبز می خشکد همیشه ساده می بازد همیشه لشکر اندوه به قلب ساده می تازد) آهنگ:سیاش قمیشی
گوگوش :
7- گاهی خنده گاهی گریه (بعد تو این دل رسوا به کسی دل نمی بنده ) آهنگ : پرویز مقصدی
گیتی
8- عشق اول و آخر آهنگ: پرویز مقصدی 1352
فریدون فروغی :
9- فتنه چکمه پوش ( روزم از شب روسیاتر شبم از شهر بی صداتر) آهنگ: حسین واثقی 1351
سیاوش قمیشی :
10- تاک :(تو یه تاک قد کشیده پا گرفتی روی سینم واسه پا گرفتن تو عمریه که من زمینم ) آهنگ: قمیشی
1372
شاهرخ :
11- غریبه ( یه مسافر یه غریبه یه شبم بی پنجره می روم با کوله بار سرگذشت و خاطره) آهنگ: حسین واثقی 1354
مرتضی :
12- عشق زودگذر( گل نیلوفر) ( دلم از دیدن تو سیر نمی شه به کنارم تو بمون دیر نمی شه) 1352 پرویز مقصدی
13- چلچراغ (آهنگ: پرویز مقصدی ) انتشار 1355
14- معشوقه ( آهنگ: حسین واثقی ) انتشار 1352
شهره:
15- بت سنگی (آهنگ : سیاوش قمیشی ) انتشار 1365
16- اشک من ( سکوتم قصه ای تلخ است شبم بی روزن و تاریک همیشه شادی از من دور غم اما با دلم نزدیک )آهنگ: پرویز مقصدی انتشار 1356
فرزین :
17- خداحافظ ( درون کوچه قلبم چه غمگینانه می پیچد صدای تو که می گفتی به جز تو دل نمی بندم ) آهنگ و تنظیم : داود اردلان 1355
عهدیه :
18- با من بمان آهنگ: غربی
احمدرضا نبی زاده
19- هیزم نیمه نیمه ( آهنگ: پرویز مقصدی ) 1356
افشین مقدم
20- پاکباخته ( کسی که با غم تو سوخته و ساخته منم )
سلی
21- خورشید هفت آسمون آهنگ: پرویز اتابکی 1354
حمید شب خیز
22- کودک بابا
رامش
23- شرم بوسه(اون دو تا چشات مث ستاره دل می شه صیدش به یه اشاره)
24- سازش( این منم که با تو خوبم برای چشات می میرم)
اسی
25- بگو ( آهنگ: اسی تنظیم : داود اردلان ) انتشار 1359
26- هرگز ( آهنگ: اسی تنظیم : داود اردلان ) انتشار 1359
هاتف:
27 – جهاد ( خلق بیدار شدند همه آماده جنگ) انتشار 1358 تنظیم : علی درخشان
شهرام صولتی
28- کوله بار آهنگ سیاوش قمیشی
شهرام شب پره
29- می تونی ( وقتی جای خنده غم می شینه روی لبام تشنه ی نوازشم خسته ازخستگیام ) آهنگ : سیاوش قمیشی انتشار 1363
در پایان برای یادکرد او این سند را تقدیم حضورتان می کنم.

هفته نامه جوانان دوشنبه 22 شهریور 1355
مسعود هوشمند ترانه سرای جوان همین هفته به خواستگاری رامش می رود.
این هفته خبرنگاران جوانان ، به دنبال شایعاتی که از چندی پیش شنیده بودند و تحقیقاتی که درباره صحت و سقم آن کردند سرانجام اطلاع یافتند که شایعات ، حقیقت دارد و به زودی مسعود هوشمند ، ترانه سرای جوان از رامش خواننده خوش صدا خواستگاری خواهد کرد.
اعتراف بعد از انکار
خبرنگاران ما وقتی از صحت شایعات مطلع شدند، بی درنگ به سراغ مسعود رفتند و او را به هر زحمتی بود به حرف کشیدند . مسعود که ترانه های موفقی برای اکثر خوانندگان ، از جمله ابی ، داریوش ، گوگوش ، مرتضی ، شاهرخ ، هایده و مهستی ساخته و بسیاری از این ترانه ها به عنوان معروف ترین ترانه شناخته شده است ابتدا زیر بار نمی رفت که چنین خبری صحت دارد و مرتبا می گفت دست بردارید بابا شوخی نکنید اما وقتی دید نشانی های خبرنگاران ما کاملا درست است ناچار از بیان حقایق شد و ماجرا از آغاز تا امروز شرح داد.
هفته آیِنده خواستگاری می کنم.
مسعود که در عین ترانه سرایی ، منشی دادیار تحقیق شعبه 9 دادسرای تهران نیز هست، 30 سال دارد و صاحب چهار برادر و یک خواهر است . او جریان علاقه اش به رامش و چگونگی خواستگاری خود را این طور تعریف کرد:
چند روز پیش در دفتر کار آقای منوچهر بی بیان مدیر استودیو آپولون نشسته بودم و با هم از هر دری حرف می زدیم که ناگهان صحبت ازدواج من به میان آمد و این که از چه دختری خوشم می آید . من هم که رامش را دختری موفق و هنرمندی خوش صدا می دانم از وی نام بردم و مخصوصا تاکید کردم که رامش دختر خوبی است و من عاشق صدایش هستم.
دوستم منوچهر بی بیان پیشنهاد کرد که اگر موافق هستم برای من از رامش خواستگاری کند ، من هم قبول کردم و حالا قرار است اواخر همین هفته وی برای طرح موضوع با رامش به خانه اش برود که امیدوارم جواب مثبت هم بگیرد.
با همکاری رامش و چشم آذر مخالفم.
مسعود در پاسخ این سئوال که درباره آینده هنری رامش ، در صورت ازدواج با تو چه نظری داری ؟ گفت:
در این صورت من تمام شعرهایم را به رامش می دهم و ضمن این که او را از ادامه همکاری با ناصر چشم آذر آهنگساز مشهور باز می دارم از آهنگ های پرویز مقصدی برای ترانه های رامش استفاده می کنم . با این توضیح متوجه می شوید که با ادامه فعالیت های هنری همسر آینده ام مخالفتی ندارم که هیچ، حتی کمکش هم می کنم.
رابطه ای هم بوده؟
در پاسخ سئوال دیگر که رابطه ات با رامش چگونه است؟ مسعود گفت:
راستش من رامش را از بیست ، سی روز پیش تاکنون ندیده ام ، آخرین بار در استودیو پاپ رامش را دیدم که سرگرم ضبط آهنگ بود و به امید خدا اواخر این هفته به اتفاق دوستم منوچهر بی بیان که با هم به خواستگاری خواهیم رفت بار دیگر ایشان را زیارت خواهیم کرد.

اگر جواب رد بدهد.
ترانه سرای جوان در پاسخ سئوال دیگر راجع به این که اگر رامش جواب رد داد چه خواهی کرد؟ سری تکان داد و گفت:
خوب این حق هر دختری است . چه می شود کرد؟ ولی امیدوارم چنین جوابی نشنوم. ضمنا در صورت ازدواج با رامش مسلما از سروصدا و شایعه دور خواهیم بود و زوج هنری موفق و آرامی تشکیل خواهیم داد . هم چنین دوست ندارم با مادر و پدر رامش زندگی کنم و داماد سرخانه باشم چون این از استقلال عمل آدم می کاهد.
تایید صحت خبر
منوچهر بی بیان مدیر استودیو آپولون در گفتگوی کوتاهی در این باره گفت:
نمی دانم شما از کجا فهمیدید ولی حالا که خبر دارید ، بله ، موضوع کاملا درست است. من و مسعود با هم درباره زن و ازدواج صحبت می کردیم که مسعود از رامش به عنوان زن ایده آل خود نام برد و من که با این خواننده آشنائی نزدیک و صمیمانه ای دارم قرار است تا جمعه آینده به خواستگاری بروم که البته مسعود هم با من خواهد بود و امیدوارم خبر موافقت رامش را خودم به طور اختصاصی به شما خبرنگاران کنجکاو و موفق جوانان بدهم .
یاد و نامش گرامی باد.
پی نوشت:
ملودی ترانه اشک من ، ساخته پرویز مقصدی در سال 1356 بود. این ملودی در سال 1358 توسط داریوش در قالب ترانه ای تحت نام مار در محراب بازخوانی شد.با شنیدن ترانه و ملود ی اشک من نمی توان تاثیرپذیری ایرج جنتی عطایی در سرودن ترانه ی مار در محراب از این ملودی و ریتم را کتمان کرد.حقیقتا پس از شنیدن ترانه ی اشک من ، دچار بهت شدم.
با تشکر از بابک نازنین جهت ارسال ملودی اشک من ساخته سلطان بی بدیل موسیقی پاپ ایران پرویز مقصدی.

نویسنده : حمید
پنج شنبه 29 مهر 1389

۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

بازخوانی یک پرونده : نماز در گفتگو با اسفندیار منفردزاده

هفته نامه اطلاعات هفتگی 7 مهر 1351
هفته نامه فردوسی 27 آذر 1351

بازخوانی یک پرونده


نماز در گفتگو با اسفندیار منفردزاده


اگر خاطرتان باشد حدود سه سال پیش ، سندی در رابطه با اظهارنظر عباس پهلوان سردبیر هفته نامه فردوسی چاپ 27 آذر 1351 به نام « ملاحظات صفحه مستهجن» منتشر نمودم.

توجه کنید!« در آن سند عباس پهلوان به تندی پیرامون این شعر پشت صفحه ترانه نماز سروده شهیار قنبری (


با خیال تو من ای کاش نمی خوابیدم

و تمامیت مردانگی ام را به تو ای کاش نمی بخشیدم

من چه می دانستم

تو به من می گفتی خون روی علف از دامن توست

من چه می دانستم من شهیدم تو شهادت دادی)


به اظهار عقیده پرداخته بود و در تقبیح آن اثر ، جملات شدیداللحنی را نیزایشان اینگونه بیان نموده بود:


«چشممان روشن که پس از رواج صفحه های مبتذل با صدای خواننده های جور واجور و با اشعار بند تنبانی و مستهجن ، حالا « صفحه شعر گونه مبتذل » هم به بازار آمده است و نمونه آن شعری است که آقایی با لحن خیلی سوزناک با موزیک و دام و دومب می خواند .

این به اصطلاح شعر پشت صفحه ای به نام نماز ضبط شده است که آهنگ آن از اسفندیار منفردزاده است و جوانی به نام فروغی آنرا خوانده ولی خصوصیات آن روی آن که شعری بدون آواز است معلوم نیست. آقایی که شعر بند تنبانی را دکلمه می کند در طول قرائت شعر ، صحبت از دراز کشیدن خودش با دختری می کند روی علف ها ... و اینکه تمام مردی خود را بطرف بخشیده و طرف مربوطه چند قطره خون از دامنش را به عنوان تمام زنانگیش به او تقدیم کرده است آنهم با چه سوزی . شعر را قرائت می کند که حال آدمیزاد بهم می خورد و لابد پس فردا، این شعر گونه مزخرف و مستهجن اسلحه ای می شود در دست عده ای که شیر دود بکشند طرف شعر معاصر و وسیله ای برای اتهام و بدنام کردن آن ... و خطر دیگرش اینکه عده ای شهرت طلب هم بلند شوند و پولی دست و پا کنند و بخواهند اراجیف سانتی مانتال و گاه کلمات مستهجن خود را به نام نوای عاشقانه روی صفحات ضبط کنند و به بازار صادر فرمایند . اگر ترانه و ترانه سازی ضابطه ای ندارد و خوانندگی با معیارهای گذشته آن به کلی متفاوت است تا جاییکه آهنگساز معروفی مثل منفرد زاده هم آهنگش را به جوان بد صدایی می دهد تا آنرا بخواند ، اگر هر گونه اراجیفی به اسم ترانه شهرت ایرانگیر پیدا می کند و بر صدر می نشیند و عزت می بیند دلیل ندارد که بگذاریم اینگونه اراجیف به اسم دکلمه شعر رایج شود و عده ای از کنار آن به نوایی برسند»


با توجه به تاریخ انتشار سند که آذر ماه 1351 را با خود یدک می کشید تاریخ انتشار ترانه نماز را این تاریخ می پنداشتم اما

اجازه می خواهم تا سندی همراه با نام « نیاز- داریوش » را با شما قسمت کنم و به مرور فرضیه های موجود بپردازیم:

هفته نامه اطلاعات هفتگی در شماره 1605 جمعه 7 مهر 1351 در خبرهای هنری اش نوشته است :


داریوش به شیراز رفت.


«داریوش هفته پیش برای اجرای کنسرت به مدت ده روز به شیراز رفت . او که هم اکنون ترانه جدیدی به نام نیاز از ساخته های منفردزاده با شعر شهیار قنبری در دست تمرین دارد تصمیم گرفته است از مسافرت شیراز دست خالی برنگردد و با همت آهنگسازش قرار است چند ترانه محلی شیرازی نیز با خودش بیاورد»


مطمئنا شما نیز به من حق می دهید تا با خواندن و دیدن چنین سندی به کلیت ماجرا مشکوک شوید. بگذارید یکبار دیگر صورت مساله را با هم مرور کنیم:


در سند مربوط به مهر 51 هیچ سخنی از انتشار اثر« نماز» موجود نیست . سخن از این است که ترانه« نیاز» جهت تمرین در اختیار داریوش قرار گرفته و پس از چندی نیز در آذر 51 عباس پهلوان پیرامون ترانه« نماز » به صحبت می پردازد.


برای رها شدن از این سردرگمی هیچ راهی به جز طرح موضوع و پرسش از خالقان اثر نمی توان یافت.

لذا موضوع را با اسفندیار منفردزاده سازنده و تنظیم کننده آهنگ ترانه « نماز» در میان گذاشتم ، ایشان نیز در پاسخ اینگونه نوشتند:


آقای حمید شما نوشته و پرسیده بودید؛

« آنچه که باعث تعجب من نیز شد همین است که این سند قبل از انتشار ترانه نماز با صدای فریدون فروغی پخش شده است. یعنی آهنگ نماز آذر 1351 پخش شده که حتی من مطلبی نیز به قلم عباس پهلوان البته بر علیه شهیار و فریدون در آذر 51 دارم .ولی مطلب نماز با صدای داریوش مربوط به مهر 51 است پس با تمامی تفاسیر شما معتقد هستید..... با احترام» حمید


آقای حمید اشتباه نکنید ! «سند » مورد استناد شما با نام « نیاز » به داریوش سنجاق شده است نه به نام «نماز» عزیزم، « من معتقد نیستم که...- بلکه برای آگاهی شما حقیقت جویان بازگوئی می کنم؛

نام شعر شهیارقنبری و کاری از من ترانه «نماز» بوده و هست و خواهد بود. بهتر است همگان بدانند که «نیاز» نام جعلی و منتخب ساواک، چندماه پس از پخش صفحه آن بوده است و این اثر- یعنی «من نمازم ...»- بوسیله من بر شعر زیبای شهیار قنبری برای صداهای رامش و فریدون فروغی ساخته ، پرداخته و ضبط شد که بنام « نماز» بر روی صفحه تکثیر شد و بی آنکه به رادیو تلویزیون ها بدهم در فروشگاه ها پخش شد.

بد نیست بدانید؛ با آن که دو ترانه « رسول رستاخیز و...» را که بوسیله شاعر خوب ترانه ، آقای جنتی عطائی با فشار و درخواست ساواک در مدح شاه و انقلاب سفید سروده شد و داریوش به همان مناسبت در روز ششم بهمن 1353آن را زنده درتلویزیون خواند، اما داریوش هرگز مزدور ساواک نبود تا نام « نیاز- بیان میل جنسی» را به جای نام اصلی آن « نماز»، به نشریه ای داده باشد تا آنکه برای شما « سند» شده باشد.

با آنکه هیچ گاه «نماز» برای داریوش در نظر گرفته نشده بود اما هوش زیاد لازم نیست تا بدانیم که؛

خبر«داریوش به شیراز رفت» در آن مجله برای جلب توجه مردم زیر نام داریوش به تبلیغ نام جعلی «نیاز» بوده است و دوم؛ نام قنبری، همیشه شهیار بوده نه شهریار، سوم؛ کو، کجاست؟ چه شد آن ترانه های محلی شیرازی که-اطلاعات هفتگی- از قول داریوش وعده اش را داده بود؟


آقای حمید شما نوشتید؛ ــ «آنچه که باعث تعجب من نیز شد همین است که .... آهنگ نماز آذر 1351 پخش شده که حتی من مطلبی نیز به قلم عباس پهلوان البته بر علیه شهیار و فریدون در آذر 51 دارم....با احترام» حمید


حمید عزیزم، شما چرا خیال می کنید که؛ تاریخ مطلب آقای پهلوان-ماه آذر- تاریخ پخش ترانه «نماز» بوده است؟ - آنچه آذر51 پخش شد بی تردید،«نیاز» بوده است نه «نماز» که مرا سه بار برای بازجوئی به خانه های مخفی« ساواک» پیش از انقلاب اسلامی فرا خواندند و بازجو می گفت؛ -« شماها به اسلام توهین کرده اید و قم را به هم زده اید!»- می دانم شهیار قنبری و ناشر اثر، خسرو لاوی(استریو دیسکو) را نیز به همان خانه ها برده بودند .

پس از آن بود که خانم رامش و فریدون فروغی بدون اجازه و رضایت شهیار قنبری و من، با آن که موسیقی بدون کلام را به ایشان ندادم، ناگزیر شدند تنها روی کلمه «نماز»، کلمه «نیاز» را بازخوانی کنند تا بتوانند بنام «نیاز» از رسانه های دولتی حافظ حرمت اسلام، پخش کنند واعتراض آقای پهلوان به گستاخی شاعر برای آسیب رساندن به روند پرشتاب همه گیر شدن ترانه بود و از آن پس تلاش شد با نام جعلی« نیاز» تبلیغ شود اما مردمان با نام «نماز» به خاطر سپردند تا بخشی از خاطره هاشان شود.

چند سال پیش دوباره جوانی خام بدون اجازه من و شهیار ، شاید برای بیان امیال جنسی و خوش آیند هم نوعان خود در قدرت ، «نیاز» خوانی کرد .

دیگر این که؛

عزیزم، پاسخ من و اشاره ام به «نمکدان و...» اشاره لازم ـ نه کافی ـ به پرسش شما در باره مطلب آقای عباس پهلوان بر علیه شهیار و فریدون فروغی بود، که ندانستم کجای این پرسش و پاسخ به من مربوط می شده است؟

ماجرای دعوای لفظی و پرتاب نمکدان را اگرمی خواهید بیشتر و دقیق تر بدانید، بهتر است از هر دو طرف، آقای شهیار قنبری و آقای پهلوان بپرسید.

امید که روشن و شفاف نوشته باشم

بدرود، اسفندیار منفردزاده


پی نوشت:

نظریات مطرح شده توسط اسفندیار منفردزاده به معنای تایید گفته های ایشان توسط من نیست. به اعتقاد من سند منتشر شده توسط هفته نامه اطلاعات هفتگی پیرامون تمرین ترانه نیاز توسط داریوش ، نمی توانسته دسیسه و توطئه ای طراحی شده باشد . لذا به اعتقاد من شخص آقای داریوش اقبالی می بایست پیرامون این ماجرا اظهار نظر کنند که آیا ترانه نماز توسط اسفندیار منفردزاده در اختیار ایشان نیز قرار گرفته بود یا خیر ؟

به اعتقاد من این سند یکی از تاریخی ترین اسناد موجود پیرامون ترانه ی نماز می باشد و نادیده انگاشتن آن هیچ چیزی از صورت مساله پاک نخواهد کرد.