۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

اردلان سرفراز: 20 سال است که به من شناسنامه نمی دهند.

هفته نامه اطلاعات هفتگی 4 مرداد 1353
هفته نامه اطلاعات بانوان چهارشنبه 23 دی 1349
هفته نامه اطلاعات هفتگی جمعه 4 مرداد 1353
هفته نامه زن روز مورخ 5 مهر 1350
ویلیام خنو سازنده ملودی همیشه غایب (فریدون فروغی)هفته نامه جوانان 23 فروردین 1355


پیش از هر چیز، ایمیلی را که دو روز پیش، از اردلان سرفراز دریافت نمودم ، طبق درخواست ایشان به اطلاع کلیه ی هموطنان عزیز می رسانم:
« وقتی قلم به مزدان جمهوری جهل و جنون ، تاریخ ایران را تحریف می کنند ، سرنوشت ترانه و ترانه سرایان نوین که بهتر از این نخواهد شد. انکار موجودیت ما که یکی از حیله های تبلیغاتی این نامردمان است.
شما باور می کنید که جمهوری اسلامی 20 سال است که به من به عنوان یک ایرانی شناسنامه نمی دهد و از مادرم که به اداره ثبت مراجعه کرده بودند گواهی پدرش را می خواهند که ایشان فرزندشان هستند. پدری که 80 سال پیش فوت کرده است
با سپاس و احترام : اردلان
Waghti (Ghalam be Mozdan)e Jomhuriye JAHL&JUNUN ,Tarikhe IRAN ra THRIF mikonanand, sarneweshte Tarane &Tarane sorayane NOWIN keh :behtar az in nkhahad shod!
( ENKARe Mojudiyate) Ma Keh Yeki az Hileh Haye Tablightiye In NAMARDOMAN ast!!
shoma Bawar Mikonid Keh ,jomhuriye Eslami!? 20 sal ast keh be man be onwane yek IRANI (Shenasnameh) namidahad!????&azMadaram keh:
be edareh sabt morajeh kardeh budanad,Gewahi(Prdarash)ra mikhahand keh :Ishan farzandeshan Hastand!! Pedari keh 80salepish
fot kardeh ast !!!!ba Sepas&ehteram;ardalan

هفته نامه اطلاعات هفتگی جمعه 4 مرداد 1353


به زودی داریوش با یک ارکستر 40 نفری به میدان می آید.
داریوش خواننده جوان، این روزها سخت مشغول تمرین با یک ارکستر 40 نفری است . این ارکستر بزرگ که در نوع خود انحصاری می باشد توسط واروژان رهبری و اداره می گردد. داریوش از هفته آینده با این ارکستر به روی سن می آید و برنامه اجرا خواهد نمود . در ارکستر 40 نفری داریوش ، تنها 18 نفر ویلون می زنند و 5 جازیست دارد.
کلیه اعضای این ارکستر از اونیفورم یک رنگ استفاده نموده و با پاپیون روی سن خواهند آمد . واروژان رهبر ارکستر هنگام اجرا برنامه روی سن می آید و با حرکات مخصوص دست ، ارکستر را رهبری خواهد نمود.
برای هر شب اجرا برنامه ، داریوش باید چهار هزار تومان به اعضا ارکسترش دستمزد بدهد ، هنوز معلوم نیست صاحبان برنامه ها برای داریوش و ارکسترش تا چند اندازه دستمزد تعیین خواهند نمود.

اطلاعات هفتگی جمعه 4 مرداد 1353
ایرج جنتی عطایی همه قراردادهایش را با استودیوی «کاسپین» لغو کرد.
ایرج جنتی عطایی که از چند سال پیش همه فعالیت خود را در استودیو کاسپین متمرکز کرده بود ، چند ماهی است که با دکتر طبیبیان به هم زده و در دفتر کار خود که در منزل مسکونیش می باشد به کار ترانه سازی سرگرم است. ایرج که از چند سال پیش دانشجوی هنرهای دراماتیک بود ، دو هفته پیش به دریافت لیسانس این دانشکده در رشته سینما و تئاتر نائل شد و هم اکنون آماده خدمت سربازی است زیرا که در آبان ماه امسال باید خدمت سربازی را شروع کند . او اینک با داریوش و بابک بیات تیمی درست کرده اند و ایرج چند شعر در دست تهیه دارد که در روزهای آینده ضبط و پخش خواهد شد.

توضیح از حمید:
ایرج جنتی عطایی در گفتگو با یغما گلرویی در کتاب "مرا به خانه ام ببر" صفحه 66 ، اینگونه روایت کرده است:

«من رو به جرم نوشتن ترانه هایی مثل جنگل و بن بست و خونه دستگیر کرده بودن.آقای قنبری رو برای نوشتن ترانه یی مثل بوی خوب گندم . من بلافاصله بعد از آزادی به سربازی فرستاده شدم...»

پیش کشیدن موضوعی چون فرستاده شده به خدمت سربازی در این قسمت جواب ، این ذهنیت را برای مخاطب بوجود می آورد که گویا این موضوع ارتباطی به ماجرای دستگیری ایرج داشته است در حالی که همانگونه که در سند نیز مشاهده می فرمایید موضوع رفتن به خدمت سربازی پس از اتمام تحصیلات ایرج در مرداد 1353 از پیش تعیین شده بود و هیچ گونه ارتباطی به موضوع دستگیری ایشان نداشته است.

هفته نامه اطلاعات بانوان چهارشنبه 23 دی 1349
دیگه عاشق نمی شم
خواننده : رامین
شعر : رضا عبدالهی
آهنگ : بابک بیات
این زمستون دلم هرگز بهار نداره
مرغ رویای شبم هرگز قرار نداره
آسمون خاطر من غروب سرد پاییزه
ستاره ی امید من چو رنگ شب غم انگیزه
دیگه عاشق نمی شم تا اسیر دل بشم
دیگه عاشق نمی شم تا اسیر دل بشم
شهر پاییزه دلم غروبی آتشینه
مرغ شبگرد دلم بیگانه یی غمینه
کاروانی بی نشانم در دشت خشک انتظار
فریاد حسرت می زنم در این بهار بی قرار
دیگه عاشق نمی شم تا اسیر دل بشم
دیگه عاشق نمی شم تا اسیر دل بشم


توضیح از حمید:
ترانه ی « دیگه عاشق نمی شم » از نخستین آهنگ های بابک بیات به شمار می رود که با صدای رامین خواننده مشهور دهه ی چهل منتشر گشت.رامین که از مقلدین ویگن به حساب می آمد کارش را با رامش آغاز کرد و ترانه های دو صدایی او با رامش در دهه ی چهل، بخش وسیعی از کارنامه هنری او را دربر می گرفت.
ضمنا این ترانه نخستین کار رضا عبدالهی نیز به حساب می آید . رضا عبدالهی شاعر و ترانه سرایی بود که از آثارش می توان به ترانه های ملامت ، پاییز ، غریب و سراب با صدای مازیار ، قدیما یادش به خیر ، دل عاشق ، بوی بارون با صدای علی رضا عصار ، اشاره نمود.
ملامت
هوای دل من در فصل تیرگی ها
خسته تر از خزونه
غمایی که دارم اندازه ی تمومه
ابرای آسمونه

هفته نامه زن روز شماره 338 مورخ 5 مهر 1350
می تونی مشت من و وابکنی
ترانه ای جنگ افروزکه رامش و اونیک بر سر تملک آن به هم می تازند
اولین بار که بر صفحه تلویزیون ظاهر شد عده زیادی که او را دیدند گفتند نسخه دوم ژرژ براسن خواننده مشهور فرانسوی قدم به عالم هنر ایران گذاشت. شباهت این دو نه تنها در خطوط قیافه است بلکه حرکات و به اصطلاح ژست های خوانندگی آنها هم شباهت زیادی به یکدیگر دارد. اما او یعنی اونیک از این همانندی اظهار بی اطلاعی می کند و می گوید : خیلی ها راجع به این شباهت به من تذکر داده اند اما من شخصا این خواننده فرانسوی را حتی روی صفحه تلویزیون ندیده ام و بنابراین اگر هم شباهتی وجود داشته باشد کاملا تصادفی است.
اونیک آوانسیان که 32 ساله و متولد رضائیه است ، سابقه ای طولانی در موسیقی دارد و با این که اکنون به عنوان خواننده مشهور شده ولی طی سالیان دراز یکی از بهترین نوازندگان ماندولین در ایران بوده است.
خودش می گوید: از روزی که ویگن شروع به خوانندگی کرد من هم نوازنده بودم منتها هرگز روی صحنه ظاهر نشدم . طی این مدت با خوانندگان مختلف همکاری داشتم اما فقط در پشت صحنه و هنگامی که برای پر کردن صفحه و ضبط صدا به استودیو می آمدند من با ارکستر آنها کار می کردم و هیچ وقت حاضر نشدم روی صحنه یا در کافه و کاباره نوازندگی کنم.
حرفه اصلی اونیک کتابفروشی است و موسیقی کار دوم او شمرده می شود . اولین استادش روبیک گریگوریان بوده که نوازندگی ویلون را به وی تعلیم داده است. پس از آن اونیک به سراغ ماندولین رفته و با سایر سازهای موسیقی نیز آشنائی یافته است . اما عاملی که سبب شد این نوازنده پشت پرده ، به خواننده روی صحنه مبدل شود ترانه ای بود که این روزها همه جا سر زبان هاست.
این ترانه که حتما به گوش شما هم رسیده است « می تونی مشت من و وا بکنی » نام دارد و نه تنها مشت اونیک را باز کرده و نوازنده ای را از پشت صحنه به عنوان خواننده به روی صحنه کشانده بلکه جنجال بزرگی بر سر آن ، بین او و رامش به پا کرده است.
اونیک قصه این ترانه و علت اختلافش را با رامش چنین بیان می کند:
شش ماه پیش ، تورج نگهبان ترانه سرای معروف ، ترانه جدیدی را که ساخته بود و همین «می تونی مشت من و و ابکنی » بود به من داد و چون می دانست به اصطلاح ته صدایی دارم گفت :« این ترانه را مخصوص تو ساخته ام و می خواهم به تو کادو بکنم اما به شرط این که خودت بخوانی »
من از این شعر خوشم آمد و پرویز مقصدی هم در ساختن آهنگش سنگ تمام گذاشت و اولین بار ، چهار ماه پیش من آنرا از برنامه شش و هشت تلویزیون اجرا کردم . موفقیت ترانه به حدی بود که بلافاصله صفحه شد و فروش فوق العاده ای پیدا کرد. مدتی بعد رامش که این ترانه را شنیده و خیلی خوشش آمده بود از من خواست موافقت کنم آنرا اجرا کند و من هم اجازه نامه کتبی به او دادم . حالا عده ای شایع کرده اند که اول رامش این ترانه را خوانده و من از او تقلید کرده ام و این طبعا برای من ناگوار است با این که هرگز ادعایی نداشته ام و حالا هم خودم را خواننده نمی دانم و فقط برای دل خودم سازی می زنم و آوازی می خوانم.
از نکات جالبی که اونیک می گفت این بود که قبل از ظاهر شدن روی صفحه تلویزیون و شهرت یافتن به عنوان خواننده همیشه تصور می کرده که اگر مردم قیافه اش را ببینند از صدای سازش هم بیزار می شوند. او چنان از قیافه اش ناامید بود که خیال می کرده فقط به درد پدر و مادرها می خورد برای ترساندن بچه ها
اما جالب این جاست که حالا به قول خودش بچه ها صمیمی ترین طرفداران او را تشکیل می دهند و در کوچه و خیابان به محض این که او را می بینند جلو می دوند و می گویند: می تونی مشت من و وابکنی
اونیک عامل اصلی موفقیت سریع خود را در این می داند که با سوز دل می خواند و صادقانه و همانطوری که واقعا هست با مردم روبرو می شود . می گوید : من عاشقم ، هفت سال هست عاشقم ؛ عاشقی پریشان و ناامید
شاید اولین ترانه ای که خوانده ام و می گویند گرفته وصف حالم بوده.
از او سئوال می کنیم که آیا به خوانندگی ادامه خواهد داد؟
جواب می دهد:
حالا که وارد میدان شده ام درست نیست جا خالی کنم. فقط سعی می کنم یک خواننده آماتور باقی بمانم.
دو ترانه تازه به زودی با صدای او خواهیم شنید : اولی که آهنگش از پرویز مقصدی و شعرش از کریم محمودی است عنوانی دور و دراز دارد :
«کی می خواد آتیش میون من و تو به پا کنه»
اما ترانه دومی نام ساده و کوتاهی دارد : تو بخند
آهنگ آنرا اونیک شخصا ساخته و شعرش را از خانم هما میرافشار هدیه گرفته است.

گردآوری و تحقیق: حمید
چهارشنبه 6 بهمن 1389