۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

قصه یک ملودی


وقتی که گل در نمیاد ...
یکی از وظایف تاریخ نگاران هنری، واکاوی دقیق در مستندات تاریخی به منظور ثبت وقایعی است که هیچ گونه تحریف و انحرافی در روایت حادث شده رخ ندهد. ثبت اسامی کلیه عوامل ساخت یک اثر هنری (موسیقیایی) که معمولا شامل ذکر نام ترانه سرا ، آهنگساز ، تنظیم کننده و سال دقیق انتشار است، یکی از بخش های تاریخ نگاری هنری به شمار می آِید. متاسفانه این موضوع به کرات اتفاق افتاده که سالها نام ترانه سرا یا آهنگسازی بر روی ترانه ای نقش بسته که روح آن شخص نیز از آن اثر خبردار نبوده. این رفتار اشتباه در جامعه هنری به وفور یافت شده که در این زمینه می توان مثالهای متعددی را نیز بیان نمود. مخاطبان ترانه به دلیل اهمال و سهل انگاری بعضا کمپانی های تولید نوار و صفحه و سی دی نام حقیقی عوامل ساخت و تولید آثار موسیقیایی را به اشتباه در حافظه ی تاریخی خود ثبت می نمایند و هیچ دستگاه نظارتی که دارای قدرت کنترل در این زمینه باشد نیز یافت نمی شود تا به عنوان مرجع ، محل مراجعه مخاطبان قرار گیرد.
این مقدمه بهانه ای بود تا در زمینه ملودی که - سالها به اشتباه نام آهنگساز دیگری را بر روی خود یدک می کشید - صحبت نماییم:
ملودی سقوط با اجرایی از داریوش
وقتی که گل در نمیاد سواری اینور نمیاد
کوه و بیابون چی چیه؟
وقتی که بارون نمیاد ابر زمستون نمیاد
این همه ناودون چی چیه؟
ترانه سقوط در زمستان سال 1356 در آلبوم گلایه ها که توسط کمپانی سی بی اس که متعلق به ضیا آتابای بود وارد بازار شد. کلام ترانه سروده ی شهیار قنبری است و بر روی کاور آلبوم منتشر شده ، به اشتباه نام منوچهر چشم آذر به عنوان سازنده ی اثر درج گردیده و طبیعی است که مخاطبان ترانه نیز، بی خبر از همه جا با استناد به مطالب ذکر شده بر روی کاورآلبوم ، سازنده ی ملودی را چشم آذر می پنداشتند اما جالب این جاست که چگونه امکان دارد آهنگسازی که به اشتباه اثر و ملودی شخص دیگری به نامش ثبت گردیده در این باره سکوت کند و نام حقیقی آهنگساز را ذکرننماید.
من نیز به مانند همگان تا همین اواخر می پنداشتم منوچهر چشم آذر سازنده ی ملودی سقوط است تا این که ترانه سرای این اثر شهیار قنبری در پاسخ به یکی از بازدیدکنندگان صفحه فیس بوکش پیرامون این ترانه اینگونه نوشت:
« دوستان، موسیقی‌ از " فریبرز لاچینی " است ! و نه چشم آذر. دوباره کتاب چاپ ایران را نگاه کردم. چه قدر زشت است. و پر غلط! از تاریخ میلاد تا نقطه ی آخر. انگار که به عمد بوده است .»

و در توضیحات تکمیلی پیرامون این ترانه نوشته اند:
«تا آن جا که من به یاد دارم از فریبرز است، که آقای داریوش عزیز، بی‌ اجازه، ملودی را به آقای چشم آذر داد، و بد تر از آن، تکه یی از ترانه ی دیگر م را به آن افزود ! و مقدمه را هم از واروژان ، قرض گرفتند، باز بی‌ هیچ مشورتی ! از آقای لاچینی بپرسید . حافظه ی من، از روی جلد ( کمپانی که مدیرش آقای ضیا بود ) معتبر تر است.»
به هر روی چگونه است که اشتباهی به این بزرگی رخ می دهد ولی هیچ کس لازم نمی بیند سطری در این باره توضیح دهد.

من نیز که از دیدن این پاسخ متعجب و وامانده بودم موضوع را با خود داریوش ، خواننده اثر در میان گذاشتم.
در پرسش نخست از داریوش با ذکر موضوع ، سازنده ی حقیقی ملودی سقوط را از ایشان پرسیدم.
داریوش در پاسخ من اینگونه نوشتند:
«شهیار کاملا درست گفته و این اشتباه از طرف کمپانی بود که اتفاق افتاده و قصد و غرضی در کار نبوده»
در پرسشی دیگر از داریوش پرسیدم:
نکته مبهم دیگر این است که اوورتور ابتدای ملودی که در واقع همان ملودی بوی خوب گندم است آیا به پیشنهاد منوچهر چشم آذر بر روی ملودی اصلی نشست یا فریبرز لاچینی چنین پیشنهادی داشته و اصولا قرار دادن این ملودی به معنای تداعی محتوای پس پشت ترانه بوی خوب گندم است؟ یعنی این که شنونده با شنیدن سقوط به این مضمون برسد که این ترانه ادامه ترانه بوی خوب گندم است .
پاسخ داریوش: دقیقا همینی است که نوشته اید.
با پاسخ داریوش روشن شد که ملودی ترانه سقوط، ساخته فریبرز لاچینی است و در واقع منوچهر چشم آذر تنظیم کننده این اثر است و اوورتور ابتدای ملودی نیز به پیشنهاد او بر روی کار نقش بسته.
با این توضیحات نام منوچهر چشم آذر از کنار 2 ملودی خاطره ساز تاریخ موسیقی این مملکت کنار گذاشته شده است .1- طلاق ساخته آندره لوید وبر(با صدای گوگوش)
2- سقوط ساخته فریبرز لاچینی.(با صدای داریوش)
البته ذکر این رویداد به این معنا نیست که چشم آذر سهمی در شکل گیری این دو آهنگ نداشته بلکه به هر روی باید تاریخ موسیقی به طور کامل روایت شود و حتی اگر چشم آذر به دلیل تبحر در حوزه تنظیم و سازشناسی نقشی استادانه در این دو اثر ایفا نموده و با رنگ آمیزی خط کلی ملودی این دو اثر را به همیشه تاریخ سپرده اما لازم است نام واقعی نویسندگان این دو ملودی یعنی آندره لوید وبر و فریبرز لاچینی نیز عنوان گردد.
نویسنده: حمید


سه شنبه 4مرداد1390


۴۶ نظر:

Kiyaarash گفت...

حمید عزیز,ممنون از کار عالیتان.البته پیش تر از اینها هم در رابطه با این ترانه صحبت کرده بودیم.ولی ایکاش در این بخش تکلیف ترانه ای به نام "تصویر" با مطلع "اسم من از یاد تو رفت ای آنکه در آینه ای این چهره ی خسته منم..." با صدای "ستار" و دقیقا با همین ملودی "سقوط" و همین وزن کلامی و تنها تنظیم متفاوت را نیز مشخص میکردید.آیا انتشار این ترانه همزمان با سقوط بوده یا قبل از آن؟ و اینکه ترانسرا و تنظیم کننده ی اثر چه کسی بوده است؟

حمید گفت...

کیارش جان
ممنون از طرح این نکته ی بسیار مهم ترانه تصویر در سال 1354 در آلبوم مشترک ستار و فریبرز لاچینی توسط کمپانی آرگامان وارد بازار شد.کلیه آهنگهای این آلبوم را فریبرز لاچینی ساخت. ترانه تصویر سروده ی فرهنگ قاسمی بود.در این آلبوم ترانه های 1- هنوز (شهیار قنبری ) 2- شب و شمع(فرهنگ قاسمی) 3- تصویر(فرهنگ قاسمی) 4-عروسک(اردلان سرفراز) 5-دکلمه باد میاد و دریا با صدای اردلان سرفرازگنجانده شده بود.
اگر خاطرتان باشد داریوش در مصاحبه اش در آنکات اشاره داشت که پس از آزادی از زندان ، مشغول ضبط آلبومی با فریبرز لاچینی شد که در زمان تمرین آهنگ عروسک عوامل ساواک به استودیو یورش بردند و او را یک سال ممنوع الفعالیت کردندو آهنگهای لاچینی نیز با صدای ستار در همان سال منتشر گشت. به نظر می رسد ملودی تصویر که قرار بوده با صدای داریوش ضبط شود پس از انتشار در سال 54 با صدای ستار ، با تنظیم مجدد منوچهر چشم آذر در سال 56 با قرار دادن کلامی تازه توسط شهیار قنبری بازنشر یافته.

سپهر گفت...

سلام حمید جان
بدبختانه آدم به همه چیز شک میکنه
در هر صورت ممنون در ضمن من نمیدونم چرا داریوش همه چیز رو گردن کمپانی میاندازه !

hatef گفت...

سلام اقا حمید!
از اونجا که شما با داریوش در ارتباط هستی چندتا سوال داشتم!
وبلاگ هواداران بابک بیات اعلام کرده بود داریوش یه البوم در دست داره از اهنگای استاد!شما اطلاعی داری از این موضوع؟؟؟
از رابطه ی داریوش و ایرج جنتی عطایی چه طور؟شما خبر داری از همکاری جدیدشون؟
و در اخر از سرنوشت البوم هایی چون صفر و حافظ اطلاعاتی میخواستم!
شرمنده که زیاد شد این روزا کسی از کارای داریوش خبر نداره گفتم شاید شما......بازم ببخشید
هاتف

حمید گفت...

هاتف عزیز
پیرامون استفاده داریوش از ملودی های بابک بیات ، در تاریخ 8 خرداد 90 در ایمیلی به داریوش از ایشان پرسشی را مطرح کردم که پاسخ آنرا همان زمان بر صفحه فیس بوکم گذاشتم.
پاسخ داریوش:
هنوز این پروژه دست گرفته نشده که البته کاری زیبا خواهد شد.
پیرامون کارهای تازه داریوش نیز تنها به این نکته کفایت می کنم که با علیرضا افکاری همکاری مجددی خواهند داشت.

ناشناس گفت...

درود حمید عزیز
فکر کردم دیگه دکان عاشقی را تعطیل کردی!
بسیار جالب بود .سپاس
من در همان صفحه فیس بوک شهیار قنبری در باب "قصه دو ماهی " از ایشان پرسیدم .نمیدانم دیده اید یا نه
به هر حال ایشان بسیار برآشفتند و از آن جوابهای تندوتیز دادند.
من که بشخصه اقتباسی بودن مضمون "قصه دوماهی " را منتفی میدانم .
اما نکته دیگر ،خاطرتان هست گفتم فریبرز لاچینی درجایی گفته آهنگ "سال دوهزار" از آن من است وبه اشتباه به اسم منوچهرچشم آذر درآمده!؟
البته استاداردلان سرفراز آن راردکردند.ولی من دوباره شکم گرفته!
اگر امکانش هست دراین خصوص هم از داریوش بپرسید .
ارادتمند کاوه

حمید گفت...

کاوه عزیز
خیلی خوشحالم از حضور دوباره تان.
در باب قصه دوماهی و ادعای بابک افشار، تا زمانی که استناد محرزتری یافت نشود نمی توان به این فرضیه به شکل جد تکیه نمود. ای کاش بابک افشار مستندات قوی تری ارائه می نود.
پیرامون ملودی سال دوهزار گمان نمی کنم این ملودی از لاچینی باشد چرا که در واقع ملودی سال دوهزار شکل تغییر یافته ی ملودی طلاق است که چشم آذر به غلط! به خود منتسب نموده بود. البته من در جایی ندیده ام که لاچینی ملودی سال دو هزار را نیز از خود بداند . شما آیا در جایی دیده اید؟
راستی اگر خاطرتان باشد سال پیش پیرامون ملودی "کویر دل" با اجرای مرجان نیز تلویحا اشاراتی توسط شما و دیگر دوستان مطرح شد. اخیرا من نسخه ی اجرای فرانسوی این ملودی را یافته ام. این ملودی در سال 1356 با نام تورج شعبانخانی و با صدای مرجان منتشر گشت. نسخه فرانسوی این ملودی با صدای آزداپکان خواننده ترک با نام viens dans ma vie با ملودی انریکو ماسیاس آهنگساز یونانی منتشر گشته. گفته می شود گویا این ملودی ابتدا شعری یونانی داشته که آژدا پکان با شعری فرانسوی درآمیخته. اما در این میان ابهاماتی نیز وجود دارد. از جمله آمد و رفت آژداپکان به ایران در سال 1356 (سال انتشار نسخه ایرانی و فرانسوی این اثر) ، و همچنان این ابهام برایم وجود دارد که به شکل قطع و یقین این ملودی را شعبانخانی به سرقت برده باشد.

hatef گفت...

خدا رو شکر که این خبر صحت داره!
خوب اگه میدونه که این کار زیبا خواهد شد زودتر بخونه دیگه!!!اه
کاشکی شعراش مال ایرج جنتی عطایی باشه.
اینجور که معلومه شماام از رابطه ی این دو خبر نداری!
ممنون که جواب دادی
هاتف

فراز گفت...

باسلام راجب داریوش و افکاری چه خبر بدی دادی ادامه همکاری داریوش با افکاری به خودی خود بد نیست اما این خبر به این معنیه دوباره ادامه همکاری با روزبه که خود فاجعه ایست یعنی یک البوم پر از واژهای بی خطر یا کم خطر مطابق با استانداردهای صدا سیمایی که در دراز مدت مطمئنا به نفع داریوش نخواهد بود و امیدوارم اگه چنین اتفاقی بیافته حد اقل در حد یک آلبوم کامل نباشه وشاهد این باشیم که از طرف داریوش گزیده تر این مسیر باقیمانده هنریش طی بشه تا نظر شما چی باشه ؟

حمید گفت...

فراز عزیز
پیشتر هم در فیس بوک گفته ام علیرضا افکاری را استعدادی شگرف در حوزه موسیقیایی می بینم. اگر به آثار او طی دو سال اخیر دقت نظر فرمایید پی به گفته ی من می برید.همدم با صدای معین ، تیتراژ نابرده رنج با صدای احسان خواجه امیری ، همکاری اش با بیژن مرتضوی و صد البته آلبوم دنیای این روزای من . بی دلیل نیست که داریوش ،افکاری را برای همکاری برگزیده. در رابطه با ترانه ها نیز اگر قرار باشد روزبه بمانی سراینده آثار باشد من نیز به مانند شما امیدوارم بر روی گزینش کلام توجه بیشتری شود.

حمید گفت...

آخرین خبر از داریوش:
ترانه جدید داریوش و فرامرز اصلانی به نام دیوار با شعری از روزبه بمانی و آهنگسازی فرزاد فتاحی سه شنبه 18 مرداد ماه ساعت 21:30 به وقت تهران منتشر خواهد شد.

ناشناس گفت...

به قول شهیار قنبری دلیل اصلی این همکاری ها اینه که آلبومها فروش نداره و هنرمندان آلبومشون رو با آثار رایگان میبندن.

hatef گفت...

به نظر من روزبه نتونست کاری که اردلان سالها پیش در ترانه ی مصلوب کرد رو درست انجام بده.!روزبه به زور خواسته نقبی به ترانه ی های گذشته ی این دوبزنه تقریبا 8 بار به ترانه های گذشته ی این دواشاره کرده!اصلا به نظر من امضای روزبه بمانی نداره این شعر.من نمیدونم این جمله ی نخ نمای"ما برای بوی گندم خیلی چیزامونو دادیم"رو برای چی بزور وارد شعر کرده فقط میخواسته ی به بوی گندم اشاره کنه حالا به هر نحوی!ولی تنظیم به نظر من خوب بود,اهنگم بد نبود.کلیپ که حرف نداره

حمید گفت...

هاتف جان
من با نظر شما موافق نیستم. اینکه بمانی به مانند سرفراز نتوانسته "صنعت تضمین"(بکارگیری ابیات یا مصرع هایی از شاعران دیگر) را بکار گیرد از منظر من قابل قبول نیست. نخست این که بمانی می بایست ترانه ای را خلق می کرد تا در راستای تور مشترک این دو و برنامه کنسرت های فرامرز اصلانی و داریوش قرار می گرفت. اما به باور من ترانه ی خلق شده اثری فارغ از این ماجراست . یعنی این بمانی فارغ از سفارشی بودن کار توانسته موضوعاتی را مطرح کند که کمتر به آنها پرداخته شده. در صفحه فیس بوکم پیرامون این ترانه اینگونه نوشته ام:

ترانه دیوار با صدای مشترک داریوش و فرامرز اصلانی در ادامه تور مشترک این دو ،منتشر گردیده. تهیه کننده ی اثر ، حافظ اصلانی است که تهیه کننده ی این کنسرت ها نیز به شمار می آید.نوع کلام به گونه ای است که سفارشی بودن اثر آشکار است. یعنی متن ترا...نه با توجه به استفاده گسترده از صنعت تضمین(استفاده از مصرع های ترانه سرایان دیگر) ، تداعی کننده ی آثار اجرا شده توسط این دو هنرمند است. به باور من نخستین موضوع قابل بحث پیرامون این اثر ، تنظیم فوق العاده ی فرزاد فتاحی است . تنظیمی که شاید ذهنیت دوستداران داریوش را پس از انتشار اثر آی ادمهای او با تنظیم نه چندان دلچسب اسفندیار منفردزاده عوض نمود. هنر داریوش در استفاده از جوانان نه چندان مشهور به گونه ای که پیشتر با مهدی یراهی ، علیرضا افکاری ، رامین زمانی انجام داد این فرضیه را تقویت می کند که با توجه به مولف بودن او تفاوتی در نام همکارانش یافت نمی شود. گویا دیگر فرقی نمی کند که آهنگسازش فرید زولاند باشد یا فرزاد فتاحی که البته به باور من با توجه به آثار اخیر همکاران سابق داریوش ،ملودی های فرزاد فتاحی ، علیرضا افکاری بسیار شنیدنی تر از ملودیهای آی آدمها (اسفندیار منفردزاده)، دلم خواست،باران(فرید زولاند )و.. است . اما در باب کلام روزبه بمانی با توجه به انتقادهای فراوان از او در سالهای پیش، من با شنیدن این اثر بسیار به آینده ی هنری او امیدوار شدم. اگر چه او مجبور بوده تا اثری را خلق کند که پیوند دهنده ی دو نام داریوش و فرامرز اصلانی باشد اما در این مسیر با جمیع جهات کاری ساخته شده که حرف های زیادی برای گفتن دارد. سخن از دردی چند ساله از مردمان سرزمینی که گروهی از آنها در این سوی دیوار (درون میهن) و گروهی دیگر در آن سوی دیوار ( خارج از میهن) سکنی گزیده اند و همه نیز گویا گرفتار یک درد مشترک هستند. انگشت اتهام به سوی دیگری گرفتن و هراس از ثانیه ای نقد پذیری .بمانی در بیت زیر به زیبایی این موضوع را نمایان می کند : ما که تو زمزمه هامون هی به داد هم رسیدیم یکی یادمون بیاره کی به داد هم رسیدیم؟ یای در بیت دیگر اینگونه اشاره می کند: اینور و اونور دیوار درد ما هنوز همونه آی شقایق ما جماعت دردمون از... خودمونه . به باور بسیاری از صاحب نظران مشکلات فرهنگی در حال حاضر ریشه ی تمامی مصائبی است که چون آواری ویران کننده بر سر و روی این جامعه نشسته . خودفراموشی ، نقدناپذیری ، بی احترامی ، عدم احترام در گفتار همه و همه ناشی از فرهنگ بیماری است که همه در پی ریزی آن شریکیم.با تمامی تفاسیر من این اثر را شروعی تازه برای روزبه بمانی می دانم. از این منظر که در داخل کشور به تعداد انگشتان یک دست هم ترانه سرای معترض نداریم و خرسندم که بمانی در حد همان بیان و گفتارش ابایی ندارد تا کلامش را همگانی کند و به این دلیل او را ستایش می کنم. ایرادهای بنی اسرائیلی نیز از او نمی گیرم که چرا کلامش اینگونه است و مانند آن یکی اسطوره نیست

فراز گفت...

با سلام به نظر من ترانه دیوار اگر چه پیامها ودردهای اجتماعی و فرهنگی رو که د ر واقع همون حرفهایی که معمولا داریوش به نوعی در کنسرتها میگه رو این بار در قالب ترانه بیان میکنه اما متاسفانه ترانه خوب بعمل نیومده و عین یک میوه کال هست و حالت شاعرانگی نداره اینکه بگوییم چون سفارشی هست این گونه بوده حرفی دور از منطقه قاعدتا ترانه سرا که حرفه ای باشه میتونه هر اثری رو خوب ارائه بده جدا از این موضوع باز هم داخلی بودن ترانه سرا دست و پایش رو بسته مثلا ( یک درخت پیر انجیل همه چیز ما نمیشد) میشه برداشت های مختلف داشته باشه میتونه به جریان اول انقلاب اشاره کرده باشه میتونه برعکس به ترانه درخت ایرج جنتی کنایه زده باشه یا حالا هر چیز دیگه با اینکه ترانه در حد ترانه های رپ بدون ارایه و پیچیدگی خاصی بسیار ساده سروده شده وجود همچین مصرعی برام عجیبه از اینها گذشته روزبه حال گیری هایی هم از طرفداران ریز بین داریوش میکنه مثلا اردلان میگه(چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش)روزبه میگه(کسی ی که رفتن باور نداره اگه مرد سفر باشه نمیره)یا ایرج میگه (با تو باتو اگه باشم وحشت از مردن ندارم )روزبه میگه( بسکه زندگی نکردیم وحشت از مردن نداریم ) اما مصرع زیبای کل ترانه به نظرمن ( تو بگو هرچی دلت خواست من که سنگرم سکوته)هم که مسلما جواب آقای بمانی به نامه های یغما گلروئی هست سوالی که پیش میاد اینکه آیا داریوش و اصلانی رو به نوعی وارد ماجرا کردن کار درستیه؟ از این گذشته پرسشی که برای بعضی از ترانه سراهای جوان از اجرای ترانه هایی اینچنینی توسط دو خواننده بزرگ کشورپیش میاد اینکه اینها که انقدرمصرع های پیش پا افتاده اینچنینی رو با شوق و ذوق اجرا میکنند چرا مثلا به ترانه های ما که بقولی قابل قبولتره یه اهمیت کمی هم نمیدند؟( این پرسش دوم ازطرف خودم نبود چون در جایی بودم اینو شنیدم بیانش کردم) ملودی و تنظیم هم دلنشین و خوبه اما چیزی که به نظر من همه چیز ( ملودی تنظیم و ترانه )رو تحت شعاع قرار داده و تا حدودی نجات داده اجرای بی نظیر داریوش و اون شور داخل صداش بوداجرای فرامرز هم معمولی بود و نوسان این اجراها مشهوده

hatef گفت...

حمید جان شما بر اساس تور داریوش و فرامرز این ترانه رو نگاه میکنی!و معتقدی چون روزبه ترانه ایی گفته که مناسب تور این دو هست پس روزبه رسالت خودش رو انجام داده! اما چیزی که مهمه اینکه 10سال دیگه کسی کاری به این نداره که این شعر چه مناسبتی داشته و این خوده ترانه اس که باید معرف خودش باشه!در مورد صحبت های شما من باب اهنگسازی و تنطیم باید بگم که موافقم!دلیل موفقیت داریوش در طی سالیان گذشته ام همین بوده که در تنظیم واهنگ همیشه به جوان های با استعداد میدون داده اما در شعر موضوع کمی فرق میکنه من نمیگم داریوش حتما بیاد از ایرج و ... ترانه بگیره اما باید از اشعاری استفاده کنه کارنامه ی پربارشو زیر سوال نبر.دلیل نمیشه چون ترانه سفارشی بوده ما باید این حقو به بمانی بدیم چرا که میتونست قبول نکنه این کار وبه قولی سفارشی نباشه,اگه از دید دیگه نگاه کنیم میبینیم که داریوش کار های سفارشی زیبایی داره مث همین مصلوب,با من از ایران بگو,راهی ,...ببین به نظر من این سفارشی بودن باعث شده روزبه امضای خوشو فراموش کنه!
روزبه یه سری مولفه داره که به راحتی میشه فهمید که اونو روزبه گفته اما اگه نام روزبه قید نمیشد کمتر کسی متوجه این موضوع میشد!

حمید گفت...

فراز جان
نخست موضوع را از مصرعی آغاز می کنم که البته شما گویا اشتباه شنیدید.
مصرع مورد اشاره شما اینگونه است:
یه" درخته پیر انجیر " همه چیز ما نمی شد.
عزیزم!
این مصرع اشاره به ترانه ای از فرامرز اصلانی است که پیش از انقلاب به نام "دیوار" اجرا شده بود:
« یه روز یه خونه ای بود که تابستونا
روی پشت بومش ولو میشد خورشید
"درخت انجیر پیری" که تو باغ بود
همه ی کودکی های منو میدید.»

آوردن" درخت پیر انجیر" نیز با توجه به اجرای فرامرز اصلانی توسط بمانی اضافه شده است.
پیرامون بیت آخر نیز، کاملا حق با شماست. این بیت که دقیقا اشاره به یغما گلرویی است.
خواندن بخشی از نامه روزبه بمانی به یغما گلرویی در این باره می تواند راهگشا باشد:
« پايبندي به حداقل اخلاق در يك مجادله رسانه‌اي و رعايت حداقل آيين دشمني كردن انتظار زيادي بود كه من از شما داشتم. حقيقتا فكر نمي‌كردم شما تا اين حد چيزي براي باختن نداشته باشيد.به شما اطمينان مي‌دهم در ادامه اين بحث ديگر از من پاسخي نخواهيد گرفت، مي‌توانيد با خيال راحت تا هر كجا كه مي‌خواهيد به اين بازي ادامه دهيد، هر‌چند فكر نمي‌كنم بيشتر از آنچه كرديد چيزي براي از خود‌گذشتگي باقي مانده باشد»
دو بیت این ترانه:
1- تو همه خاطره هامون/ حق دشمن "مُرده باده"
حتی راه دشمنی رو هیچکی یادمون نداده
2- تو هجوم این همه حرف/ هر جوابی یه سقوطه
تو بگو هر چی که می خوای/ من که "سنگرم سکوته"!
کاملا از متن گفته های بمانی الهام گرفته شده ، اگر چه بیت آخر بسیار شخصی به نظر می رسد و از مضمون ترانه فاصله دارد.
اما شاید موضوع حسادت ، بهانه ای بوده تا بمانی اشارتی نیز به ماجرای خود و گلرویی کند.
اما در این که چرا داریوش اجرا کننده ی کلام ساده ی به قول شما اینچینی است باید روی دیگر سکه را نیز بیان کرد. دوست من ! شما چند ترانه سرای معترض داخل کشور سراغ دارید؟ داریوش سراغ چه کسی برود که ترانه معترض می نویسد؟سراغ بابک صحرایی ! ، مونا برزویی !، ترانه مکرم ، مریم حیدرزاده ، چه کسی ؟. در این میان تنها روزبه بمانی است که در حد توان خود کلام معترض را می نویسد( و البته یغما گلرویی که به نظرم کم کار نیز شده است) که بدون شک بمانی از لحاظ تکنیک ترانه تا فرم ایده آل فاصله بسیار دارد. اما نباید فراموش هم کرد که کلام همکاران پیشین داریوش هم در ورطه ی تکرار و بی خاصیتی افتاده . چه کار تاثیرگذاری از این همکاران پیشین داریوش طی سالهای اخیر شنیده اید؟

اگر معتقد هستید که ترانه سرایان جوانی هستند (از دوستان شما) که کلام معترض می نویسند با حضور دنیای فن آوری راه ارتباط با داریوش بسته نیست . شک نکنید اگر این کلام پختگی لازم را داشته باشد ایشان بسیار هم استقبال خواهند کرد.

اما همین تجربه های این چنینی روزبه بمانی به سکوت و حرف نزدن های موجود می ارزد.

هاتف عزیز
ببینید داریوش در طول سالها همکاری اش حتی با بزرگان همکار خود نیز ، نظریات شخصی اش را در اجرای کار بیان کرده و بر مبنای آن نظریات اثری خلق شده. این نظریات چه در زمینه ی ملودی و چه در زمینه ترانه و چه در زمینه تنظیم بوده. مثلا این داریوش بوده که از بمانی خواسته تا کلامی چون قیصر با این مضمون را خلق کند. می توان فرض نمود که پیرامون این اثر نیز نظریات او در شکل گیری کار تاثیرگذار بوده. در این که این رویه با توجه به مولف بودن داریوش عملی صحیح یا اشتباه است خود بحثی مجزا را می طلبد.

در رابطه با ملودی و تنظیم فرزاد فتاحی شدیدا با تو موافقم . تنظیم فرزاد بسیار زیباست.

فراز گفت...

حمید عزیز
در رابطه با مصرع درخت انجیر کاملا حق باشماست من صحبتهام رو در رابطه با اون مصرع از ترانه پس میگیرم ....اما اینکه شما میگویید فقط روزبه ترانه معترض میگه یه مقدار اقراق آمیزه شاید انتخاب بمانی ساده ترین گزینه هست اما تنها گزینه نیست شما به واقعیت مساله توجه کنید که ترانه ها به صورت کاملا ملودی گذاشته شده و تنظیم شده برای داریوش ارسال میشه نه نیاز به گذاشتن ملودی توسط داریوش یا گشتن برای ملودی ساز است نه نوازنده نه موسیقیسن.. داریوش هم که بعد از این همه سال تجربه خوانندگی نیازی نداره که حتما آهنگساز بالاسرش باشه و به اجراش توجه کنه در واقع داریوش راحت ترین راه رو انتخاب کرده نه بهترین راه رو دوست عزیز.. به عقیده من نیاز نیست داریوش هر سال دو تا آلبوم بده با پنج تا تک ترانه که مثلا از میون 20 تا آهنگ اجراشده 5 یا 6تاش در حد خوب باشه کمتر اما گزیده تر کار کنه به نفع خودشه باید توجه کرد که داریوش از حد بلوغ سالها گذشته و یک ستون در موسیقی ماست حالا تا کی باید صبر کرد که ترانه های روزبه هم در اون حد برسه 5 سال ده سال آیا این فرصت برای داریوش هست ؟ راستی آقای فرزاد فتاحی همون خواننده تیتراژ برنامه اگه اسمش رو اشتباه نکنم امروز دیروز فردا نیست که کلی هم جنجال بابتش به پاشد ؟ جمع کلا صدا و سیمایی جوره جوره

حمید گفت...

فراز جان !
نخست در رابطه با فرزاد فتاحی حدس شما درست است.او آهنگساز و خواننده ملودی تیتراژ برنامه دیروز ، امروز و فرداست. همان تیتراژی که به دروغ به تصاویر مندرج بر آن منتسب گشت. این کار در سال 87 ساخته شده بود و تهیه کننده آن، برای یک سریال قرار بود از آن استفاده کند.
جالب است که در کمال تعجب جایی خواندم که نوشته شده بود : روزبه بمانی برای خمینی ترانه ای نوشته که منظورشان همین متن ترانه برنامه پیشگفت بود.به نظرم در آینده بسیار از فرزاد فتاحی خواهیم شنید.بیشتر کارهای فتاحی تاکنون در تیتراژهای تلویزیون شنیده شده از جمله تیتراژ برنامه صبح آمد (فرزاد فرزین) ، مسابقه از کی بپرسم( نیما مسیحا) ، و... البته در دو آلبوم شوک (فرزاد فرزین) ، آلبوم من و رها کن (مهدی یراهی) ، نیز همکاری داشته.
پیرامون روزبه بمانی و داریوش:
کلام بمانی از تکلف ، عاری است.کلامی ساده که بیشتر شنوندگان را به یاد ترانه های اردلان سرفراز می اندازد(از لحاظ سبک).شنوندگان داریوش به این دلیل که سالها با کلام متکلف ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری عادت کرده اند اکنون به نوعی دچار حیرت شده اند.
اما نکته ای را بسیار لازم می بینم عنوان کنم این است که شناخت من از داریوش گواهی می دهد او هیچ گاه هنرش را فدای مسائل حاشیه ای و.. نکرده . هیچ گاه از این که برای اثری مبلغ کلانی هزینه کند ابایی نداشته(دوباره می سازمت وطن 1380 که اگر لازم باشد رقم دقیق پرداخت او به استودیو ورسای را اعلام خواهم کرد) . پس در این که او ساده ترین راه را انتخاب می کند من موافق نیستم. به نظرم دلیل واقعی همانی است که در کامنت پیشین قید کردم.

فراز گفت...

حمید عزیز
اگه سازندگان یک اثر راضی نبودن که اثرشان در چنین برنامه ای با چنین تصاویری پخش شود حتی به صورت غیر مستقیم اما علنی و واضح هم شده نارضایتیشان را اعلام میکردندبهتره به جاده خاکی نزنیم ... چون مسلما با وجود ترانه های سیاسی و همکاری با معترض خوان ترین خواننده تاریخ ایران هنوز ترانه های روزبه در صدا سیما حرف اول رو میزنه خودش جای بحث داره که چطورممکنه. نکنه، ازادی هست ما خبر نداریم! ..بگذریم به خود داریوش بپردازیم وقتی داریوش گفت که می خواد با بچه های داخل ایران یک آلبوم بده هیچوقت کسی فکر نمی کرد که بچه های داخل ایران در روزبه بمانی خلاصه بشه و بس صحیحش این بود که از ترانه سراهای مختلف(که مطمئنا بهترین آثارشان رو برای او میفرستادن) اما با سلیقه داریوش ترانه ها انتخاب بشه و بدست آهنگساز تنظیم وآهنگسازی بشه ولی متاسفانه بچه های ایران شده شامل ترانه های روزبه وبستگی به این داره که روزبه حالا قصد داره با کدوم اهنگساز کار کنه و بعد کار رو برای داریوش ارسال کنه و داریوش هم به قول خودش که در بی بی سی گفت مثل پدریکه به فرزندش برای ادامه راه تکیه میکنه کل کارها رو بعهده روزبه گذاشته و من از این متاسفم که باید بگم که این همکاری ها مانند همکاری یغما با سیاوش نیست چون یغما ترانه هاش رو به سیاوش میداد و بقیه کار ها و به قولی رهبری کار به دست سیاوش بود اما در این سلسله همکاری ها داریوش در حد یک اجرا کننده بیشتر نقش بازی نمیکنه و تمام کارها به دست روزبه است به قول هاتف عزیز ترانه های سفارشی داریوش در خارج از کشور همه ترانه های خوبی از کار در آمدند اما همین ترانه های سفارشی وقتی به روزبه سپرده شدن نمونه اش شدن قیصر که همانا همان داش آکل شاهکار بینش پژوست البته این بار به جای صدای خشایار با صدای داریوش و دومیش هم شد دیوار که هر جور حساب کنی بیشتر شبیه بازی با کلمات میمونه من مطمئنم این همکاری ها اگه به این صورت گسترده و شدت ادامه پیدا کنه( که اینطور که بوش میاد میکنه) اگر در اخر ضربه ای کاری به کارنامه هنری داریوش وارد نکنه در خوشبینانه ترین حالت یک سری طرفداران سرسری و زود گذر رو به سمت داریوش معطوف میکنه ونتیجه اساسی در پی نخواهد داشت ... در آخرم امیدوارم همه چیز همان جور خوش بینانه باشه که شما میگید ....

مجتبی گفت...

حمید جان تشکر از توضیحات جامع و کاملت. با تمامی نظراتت موافقم.

hatef گفت...

من در کل از البوم دنیای این روزای من راضی بودم و خوشحال شدم که داریوش یک حالو هوایی که خیلی وقت بود کمتر دیده میشد در کاراش رو تکرار کرد به خصوص از ملودی های علیرضا افکاری بسیار لذت بردم و میبرم اما به عنوان یه هوادار که داریوشو عاشقانه دوست دارم و از هرچیزی برام مهمتره ادامه ی این همکاریو نمیپسندم

حمید گفت...

فراز عزیز
پیرامون ترانه تیتراژ برنامه دیروز ،امروز..، سازنده و خواننده اثر ، فرزاد فتاحی در مصاحبه ای به این موضوع اشاره کرده(در صفحه ی فیس بووک ایشان متن مصاحبه وجود دارد). ظاهرا اخیرا مصاحبه ی دیگری نیز منتشر شده که تلویحا موضوع ترانه برای این برنامه تکذیب شده است.
در باب انتشار آثار روزبه بمانی در صدا و سیما نیز قابل ذکر است که تا پیش از همکاری او با داریوش ، ایشان در برنامه ی رادیویی صدای جمهوری اسلامی (عصرهای جمعه) بخش ثابتی به نام "گذر موسیقی" داشتند که پس از همکاری با داریوش ،او از این برنامه کنار نهاده شد و فریدون جم (خواننده یار دبستانی من) جایگزین ایشان گشت. اخیرا نیز در تیتراژ سریال نابرده رنج نام ایشان حذف گشت. نام مستعار داود بمانی نیز به گوشتان آشناست. پس بمانی ، کم هزینه ای برای همکاری با داریوش پرداخت نکرده و حضورش در صداو سیما نیز به این آسانی که شما فرمودید نبوده.
در رابطه با همکاری داریوش و روزبه بمانی نیز بیشتر این موضوع شبیه به انتخاب بازیکنان تیم ملی فوتبال هست که همیشه سرمربی تیم را مورد عتاب قرار می دهند که چرا این یکی هست ، چرا آن یکی نیست. این که چرا فقط بمانی از سوی داریوش گزینش شده و دیگران نیستند را باید خود ایشان پاسخ بدهند. شاید آثاری که توسط ترانه سرایان داخل برای داریوش ارسال شده باب میل ایشان نبوده . خوب می دانیم که اکثر ترانه سرایان معروف داخل کشور برای داریوش ترانه ارسال کرده اند. در یک نمونه اش دقیقا خاطرم هست حدود 6 سال پیش در زمان مصاحبه داریوش با رادیو بی بی سی ، خانم ترانه مکرم کامنت گذاشته بودند و از داریوش خواسته بودند که چگونه برایشان ترانه بفرستند. دیگران هم این کار را کرده اند. کسانی چون بابک صحرایی و.. . من تشابه زیادی بین کلام روزبه بمانی و اردلان سرفراز می بینم. اردلان در گذشته ترانه هایی که بیشتر از خویشتن خویش نجوا سر می دادند را به زیبایی می آفرید و داریوش نیز عموما کلام های شخصی را از اردلان انتخاب می کرد. شاید یکی از دلایل انتخاب بمانی نیز از سوی داریوش این باشد. ترانه هایی چون دنیای این روزای من ، سراب رد پای تو ، شکنجه گر ، همگی حالتی شخصی دارندو درد اجتماعی در آنها وجود ندارد. این دیدگاه من است. باز هم تاکید می کنم ای کاش آقای داریوش خود در این باره پاسخگو باشند.
در رابطه با ملودیهای خوانده شده از سوی داریوش نیز قابل ذکر است که کلام روزبه همراه با ملودیهای مهدی یراحی ، علیرضا افکاری ، فرزاد فتاحی بوده. راستی اگر شما به جای داریوش بودید این آهنگ ها را انتخاب نمی کردید؟ به نظر من سهم بیشتر موفقیت همکاری های داریوش با داخل کشوری ها از آن آهنگسازان بوده تا ترانه سراها. ملودی تصویر رویا یراحی با تنظیم بسیار زیبای بهروز صفاریان ، تا ملودی شکنجه گر و سراب علی رضا افکاری و حالا هم ملودی دیوار فتاحی همگی از شاخص ترین کارهای او در این سالها هستند. ضمنا نوازنده های بسیار ماهری نیز با داریوش در این آثارهمکاری کرده اند.. مثلا خبری که برای اولین بار در اینجا منتشر می کنم نیز این است که بهترین نوازنده ی ویولن و ویولا ایران (میثم مروستی) در آهنگ دیوار ،بخش های مربوط به ویولن و ویولا را نوازندگی کرده(سازهای الترونیک را خود فرزاد فتاحی نوازندگی نموده). فی نفسه این همکاری ها را من بسیار خوب می بینم. درباره ی ترانه اما من با شما موافق هستم . امیدوارم داریوش دقت نظر بیشتری کند. کلام بهتری را انتخاب کند تا در کارنامه هنری اش خللی وارد نشود اما من ملودی های بچه های داخل را تایید می کنم.

علی گفت...

حمید عزیز سلام به نظر من بهترین ترانه سراهای داخل ایران برای همکاری با داریوش افشین یدالهی واهورا ایمان هستند.شما موافق نیستید؟فکر میکنم اگر به داریوش منتقل کنید استقبال کنه

نیما گفت...

بمانی به صرف همکاری با داریوش ممنوع الاسم نشده. کار کردن با خوانندگان خارج کشور به طور کلی جرم محسوب میشه و افرادی نظیر ترانه مکرم و یغما گلرویی و مونا برزویی هم الان ممنوع الاسم هستند.
اون ترانه برنامه "دیروز امروز فردا" ابتدا در سال 87 برای برنامه ای مستند با محوریت انقلاب 57 نوشته شده است نه سریال. تمامی توصیفات اون ترانه هم مستقیم مربوط به رهبر انقلاب 57 آیت الله خمینی میشه. فکر میکنم در ترانه ای که برای انقلاب 57 اون هم برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی نوشته شده اون توصیفات نمیتونه در وصف دکتر بختیار! باشه یا در وصف معشوق!
نام صحیح کسی که جای بمانی رو در رادیو گرفته، "جمشید جم" هست. ایشون همون فردی ست که در ابتدای انقلاب نسخه مجاز سرود "یار دبستانی من" رو به جای "فریدون فروغی" اجرا کرد.

حمید گفت...

نیما عزیز
نخست ممنون از اصلاح نام جمشید جم. یک نکته ی دیگر را نیز خودم اصلاح کنم که در یکی از کامنت های پیشین سهوا عنوان کردم که کار تیتراژ برنامه دیروز ، امروز ، فردا در سال 87 برای یک سریال در نظر گرفته شده بود که منظورم یک برنامه دیگر بود نه یک سریال دیگر.
اما برای این که ، یکبار برای همیشه موضوع این ترانه حل شود ، در پست آینده برای ثبت در تاریخ ، موضوعاتی را برای نخستین بار فاش خواهم کرد به این امید که دیگر هیچ گاه ، هیچ هنرمندی صرفا برای اثبات ادعای خودش ، موضوعات غیرواقعی را مطرح نکند.

مجتبی گفت...

نمیدونم چرا بعضی از دوستان انتظار دارند که روزبه علنا به مانند ایرج، شهیار و اردلان که همگی خارج از کشور زندگی میکنند به حکومت حمله کنه. روزبه در لفافه حرفش رو تو ترانه هاش میگه. حالا اگه بعضی ها نمی توانند یا نمی خواهند که ببینند این بحث دیگری ست. دوستان بیرون گود نشستند و میگن لنگش کن! روزبه بمانی به نظر من در حال حاضر بهترین ترانه سرای داخل کشوره واز میان داخلی ها بهترین گزینه برای همکاری با داریوش عزیز.

نیما گفت...

مجتبی جان! یغما گلرویی که ایران زندگی میکنه. مگه نه؟ کاری به ارزش ترانه های این دو نفر ندارم. اما لااقل گلرویی تکلیفش روشنتره. اگه با شاهین نجفی عکس میندازه دیگه نمیاد واسه برنامه های سیاسی تبلیغاتی رژیم ترانه بگه. اگه از شاملو و گلسرخی و دیگران میگه دیگه نمیاد بشه کارمند صدا و سیما یا برای برنامه ماه عسل ترانه مذهبی بنویسه. اما بمانی تکلیفش روشن نیست. اگه برای ندا ترانه مینویسه و با داریوش همکاری میکنه دیگه ماه عسل و ترانه برای خمینی و اینا چه معنایی میده؟

حمید گفت...

دوستان عزیز
حقیقتا تصمیم داشتم تا در یک پست ویژه به بررسی موضوع ترانه ی تیتراژ برنامه دیروز ، امروز و فردا بپردازم اما به دلایلی ترجیح می دهم همچنان این موضوع را همین جا بررسی کنیم تا از بحث دور نشویم.
در پاسخ به کامنت آخر نیمای عزیز باید عنوان کنم که دوست عزیز، اگر فرض شما صحیح باشد که طبیعتا پس از انتشار آلبوم خانم هلن، نام روزبه بمانی می بایست بالکل از صحنه موسیقیایی داخل کشور حذف می شد آنوقت این سئوال بسیار بزرگ در ذهن من پدید می آید که چرا در فاصله انتشار آلبوم خانم هلن و آلبوم داریوش ، روزبه بمانی همچنان برنامه ی رادیویی اش را ادامه می داد و ممنوع الصدا نمی شد؟
در واقع پس از همکاری با داریوش بود که او از رادیو کنار نهاده شد.
اما در رابطه با ترانه تیتراژ برنامه دیروز ، امروز و فردا، بهتر این است تا توضیحات خواننده و آهنگساز اثر "فرزاد فتاحی" را در این باره بشنویم.
در پرسشی از فرزاد فتاحی خواستم تا یکبار برای همیشه ، پیرامون شکل گیری این اثر توضیحاتی ارائه دهد ، اگر چه شناخت سالیان سال من از فرزاد فتاحی ، موید همان توضیحاتی است که پیشتر ارائه کرده ام .
فرزاد فتاحی خواننده و آهنگساز این اثر در توضیحاتی به من پیرامون این ترانه اینگونه اشاره نمود:
«این تیتراژ در سال 1387 به سفارش گروه اجتماعی شبکه سه تهیه شد. برای برنامه ای به نام "اختصاصی" . طبق سفارش ، ما باید آهنگی (به قول تهیه کننده ) جوان پسند تولید می کردیم تا مخاطبین جذب برنامه شوند ، اما ترانه ی این کار پیش از اینها سروده و توسط من اجرا شده بود و ما به دلیل ذیق وقت از همان قطعه برای این تیتراژ استفاده کردیم. مجموعه برنامه ای که پخش شد با آنچه ما تصور می کردیم کاملا متفاوت بود تا این که چندین ماه بعد ، بدون اطلاع من و روزبه ، این تیتراژ مجددا پخش شد . این بار روی برنامه دیروز ، امروز و فردا»
متن فوق توضیحات خواننده و آهنگساز این اثر است.
اما اجازه می خواهم توضیحاتی را نیز من عنوان کنم. حقیقتا طی چند ماه اخیر که گه گاه حملات شدیدی از سوی یغما گلرویی و پیروانشان در مجلات ، وبلاگ ها و سایتهای مختلف پیرامون این تیتراژ می دیدم و می خواندم بسیار سعی کردم تا وارد این ماجرا نشوم اما نمی توانستم موج ناعادلانه ی این حملات را مشاهده کنم آن هم در صورتی که شناخت کاملی از خواننده و آهنگساز این اثر سالیان سال داشتم و از عقاید او آگاه بودم. آهنگسازی که عاشق آثار بابک بیات ، شهیار قنبری و واروژان فقید بود چگونه در مدح رهبر پیشین حکومت اثری را می توانست بخواند و وقتی از داستان این ترانه اطلاع پیدا کردم دیگر نمی توانستم سکوت کنم تا بدان جا که یک دوست چندین ساله ی من که همه او را می شناسید حتی به خاطر این موضوع و مشاجره کامنتی رخداده ، نام من را از صفحه ی دوستانش در فیس بوک حذف نمود. من عاجزانه از همه علاقه مندان ترانه و موسیقی درخواست می کنم که ذهن خودشان را اسیر موهومات نکنند. ترانه ی این تیتراژ کلامی کاملا عاشقانه دارد ، هیچ ارتباطی با آن تصاویر ندارد و عقاید سیاسی و اجتماعی فرزاد فتاحی خواننده ی آن اثر به اندازه ی ذره ای همسویی با آن تصاویر ندارد.

نیما گفت...

دوست عزیز!
1.پس چرا مونا برزویی مجبور به استفاده نام مستعار برای انتشار ترانه های داخلی شده؟ چرا یغما گلرویی بدون نام ترانه منتشر میکنه؟
2.اینکه بمانی بعد از کار با هلن ممنوع الکار و اسم نشده باز موید اینه که ایشون روابط و قدرت بیشتری از امثال گلرویی و برزویی داره.
3.شما چرا موضوع رو کاملا توضیح نمیدید. برنامه اختصاصی رو ابتدا به اشتباه سریال معرفی کردید و حالا توضیح نمیدید که این برنامه, برنامه ای بوده درباره چگونه به پیروزی رسیدن انقلاب سال57.
4. ابتدا فرض رو میذاریم بر صداقت آقای فتاحی. یعنی از محتوای این برنامه خبر نداشتند. پس ایشان و ترانه سرا کار بسیار غیرحرفه ای انجام دادند که بدون دانستن محتوا ترانه رو به تهیه کننده تحویل دادند. گرچه این موضوع بیشتر به توجیه شباهت دارد.
5. حقیقتا از شما که محقق و بسیار دقیق و اهل مدرک و استدلال هستید بعید هست که اینطور سست استدلال کنید. اینکه کسی عاشق شهیار و واروژان هست پس ترانه ای تبلیغاتی برای رژیم نمیگوید خیلی استدلال سستی ست. اگه همه به آرمان ها و عقایدشون پایبند بودند که وضع مملکت بهتر از این بود. اینطور که گفته میشه بخش عمده بدنه صدا و سیما به مهندس موسوی رای دادن اما با یک سازمان برای کوبیدن جنش سبز هم همپیمان هستند؛ با هر توجیهی. این نمونه ای ست از تفاوت عقیده و عمل که در جامعه ما به وفور به چشم میخوره. آقای بمانی و فتاحی هم نمونه های دیگه هستن.

حمید گفت...

دوست گرامی!
1- یکی از مشکلات اساسی جامعه امروز ما، داشتن تعصب در گفتار و مباحثه است. اینکه در تحلیلمان ، از دایره انصاف خارج نشویم و یکسویه استدلال نکنیم.چرا که فرجام چنین مباحثه ای از پیش روشن است و نیازی بر وقت تلف کردن هم نیست.
شما در نوشته تان اینگونه مرقوم فرموده اید:
«یغما گلرویی که ایران زندگی میکنه. مگه نه؟ کاری به ارزش ترانه های این دو نفر ندارم. اما لااقل گلرویی تکلیفش روشنتره. اگه با شاهین نجفی عکس میندازه دیگه نمیاد واسه برنامه های سیاسی تبلیغاتی رژیم ترانه بگه. اگه از شاملو و گلسرخی و دیگران میگه دیگه نمیاد بشه کارمند صدا و سیما یا برای برنامه ماه عسل ترانه مذهبی بنویسه»
شما در مقام دفاع از یغما گلرویی ، مطلب کذبی را منتشر می کنید. کی گفته یغما گلرویی با صدا و سیما همکاری نکرده ؟ کی گفته ایشون در ماه رمضان در سریال آبکی تلویزیون ترانه نگفته؟ اگر ایشان ترانه سرای روشنفکر و مخالف این دستگاه هستند و برای سیاوش قمیشی ترانه می فرستند که دیگر نباید در سریال "متهم گریخت" در ماه رمضان با صدای امیرحسین مدرس و با ملودی حمیدرضا صدری ترانه ای منتشر کنند.نباید ترانه های ایشان در سریال های تلویزیون جمهوری اسلامی چون "عشق گمشده" پخش شود. اگر همکاری روزبه بمانی و فرزاد فتاحی خطاست آیا همکاری یغما گلرویی در سریال ماه رمضان صحیح است؟
چرا از دایره انصاف خارج می شوید.
از دیدگاه من انتشار ترانه یا ملودی از یک هنرمند از تلویزیون ملی یک کشور هیچ گونه جرم و خطایی به حساب نمی آید. با توجه به کثرت بینندگان تلویزیون اتفاقا کاورزان موسیقی و ترانه بسیار هم باید از این موضوع استقبال کنند . تنها نحوه پخش مهم است که از چه برنامه ای این صدا پخش شود.
بله ، صد در صد ، اگر روزبه بمانی هم ترانه ای در مدح آقایان بنویسد آنوقت برای داریوش هم ترانه بنویسد کارش خطاست. اما چرا اصرار دارید ترانه ای که اثری عاشقانه است را کاری سیاسی قلَمداد کنید.
2- دوست عزیز ، من نمی توانم مانع از این شوم که شما ذهنیت تان را پیرامون ترانه این تیتراژ با توجه به تصاویر کاملا غیر مرتبط آن ، تغییر دهید اما این حق را برای خودم قائلم تا آنچه حقیقت دارد را بیان کنم. حداقل این حق را دارم تا پیرامون خواننده و آهنگسازی که سالهای سال با عقاید او آشنا هستم
، واقعیت رخ داده را شرح دهم. خیر ،انسانی را که من می شناسم نمی تواند خواننده ی ترانه ای برای توصیف خمینی باشد.
2-دوست عزیز!
خوب است که حداقل خودم اشتباه سهوی رخ داده را پیرامون برنامه بودن و نه سریال بودن "اختصاصی"اصلاح کردم .
برنامه اختصاصی ظاهرا برنامه ای مستند بوده که در سال 1387 پیرامون نحوه مبارزات علیه حکومت شاه از سال 42 تا 57 پخش شده است.

3-شما از طرفی بمانی را به دلیل همکاری باآنور آبی ها ممنوع الاسم می پندارید و می فرمایید:
«بمانی به صرف همکاری با داریوش ممنوع الاسم نشده. کار کردن با خوانندگان خارج کشور به طور کلی جرم محسوب میشه و افرادی نظیر ترانه مکرم و یغما گلرویی و مونا برزویی هم الان ممنوع الاسم هستند»

ولی در پیام آخرتان در چرخشی صد و هشتاد درجه معتقدید بمانی روابط و قدرت بیشتری دارد:
«اینکه بمانی بعد از کار با هلن ممنوع الکار و اسم نشده باز موید اینه که ایشون روابط و قدرت بیشتری از امثال گلرویی و برزویی داره»
فکر نمی کنید اگر بمانی قدرت و روابط بیشتری می داشت از این مزیت ها در جهت ممنون الاسم نشدن استفاده می کرد؟

دوست عزیز ، تقریبا نزدیک به انتخابات سال 88 فهرستی بلندبالا از ترانه سرایان ممنوع الکار منتشر شد که به نوعی تمامی ترانه سرایان مشهور را شامل می شد و به دلایل واهی آنها را ممنوع الاسم کرده بودند. خود شما نیز بهتر می دانید که راه های فراوانی برای دور زدن چنین دستورالعمل های کذایی موجود هست و بسیار راحت می توان با نام های جعلی در داخل ترانه منتشر نمود.

فراز گفت...

اقا حمید
متاسفانه یا خوشبختانه در تاریخ چیزی ثبت میشه که اتفاق افتاده کلا همکاری با صدا سیما این ریسکا رو داره ...اصلا فتاحی و بمانی و امثالشان در موسیقی ما حالا حالاها راه دارند تا به قولی با کاراشون و کارنامشون مورد برسی قرار بگیرند اگه من دارم یک نکاتی رو میگم بیشتر به خاطر اینکه به نظرم داریوش با روزبه بمانی از حالت ماندگاری و خاص بودن در خواهد اومد ..... شاید برای شما این عجیب نباشه که داریوش ترانه های کمتری از کسی مثل شهیار قنبری که حدودا 35 سال از همکاریشون میگذره نسبت به روزبه بمانی که فقط 4 سال با هم دارن همکاری کنند اجرا کرده اما برای من عجیبه و نشون میده یه جای کار میلنگه ...یا رویه راحتی کارهایی که بدون هیچ زحمتی بهش میرسه و در خونه اجراش میکنه به دلش نشسته ! یا اینکه یه عده که با داریوش در ارتباطنداز این وضعیت دارن استقبال میکنند وبراش به به و چه چه میکنند ! یادوست داره کلا مسیر کارش رو عوض کنه ! فقط امیدوارم چند سال دیگه لو نره که همه این ترانه ها از وزارت ارشاد مجوز پخش گرفته که دیگه خیلی حالگیری به هر حال صلاح کار خویش را خسروان دانند

مجتبی گفت...

بعضی دوستان انگار یکبار هم ترانه ی دیوار روگوش نکردند. تکه هایی که به حکومت فعلی اعتراض شده: 1- اونورش همیشه بن بست (اشاره به داخل کشور) 2- اونطرف ریشه بریدیم 3- ساعتو جلو کشیدن، وقت غم خوردن نداریم 4- از عذاب این قبیله، هممون از هم بریدیم

در ضمن دراصل این ترانه اعتراضی ست بجا به بسیاری ضعف های فرهنگی ما ایرانیان که حتی (اگر به دوستان برنخورد) در این فضا هم دیده میشود.

درضمن این شیوه ای که داریوش درپیش گرفته است (خواندن در استودیوی شخصی خانگی) از نظر من شیوه ای ست بسیار خوب و مدرن که برای آوازخوان بسیار مفید است و دست خواننده را برای انتخاب آهنگساز از جای جای گیتی باز میگذارد و البته نیاز به سواد دارد که بسیار یاز آوازخوانان قدیمی وجدید از این سواد بی بهره هستند!

hatef گفت...

من همیشه این سوال واسم بوده که چرا داریوش همیشه توی دوران زمانیه خاص با یه عده همکاری میکرده و دیگه همکاریش با اونا قطع میشده مثلا چرا دیگه داریوش با احمد پزمان کارنمیکنه!یا بابک افشار یابابک سعیدی,اندرانیک و.....
فقط نمیدونم چرا با روزبه داریوش قطع همکاری نمیکنه!
اقا حمید شما گفتی که داریوش با افکاری داره همکاری مجددی میکنه ایا روزبه هم در این همکاری سهم داره؟؟؟
ایا خبر داری که دلیل این قطع همکاری های داریوش چی بوده؟؟؟

Kiyaarash گفت...

حمید عزیز با سلام .پیرو بحث سرقت هنری چند نکته دیگر قابل ذکر میباشد البته شاید قبلا به آنها پرداخته شده باشد ولی به هر حال اشاره دوباره به آنها شاید خالی از لطف نباشد...

1-اولا در مورد ترانه ی "کویر دل" از شما تشکر میکنم که نام ترانه و اجرا کننده ی آن را مشخص کردید حقیقتا از زمانی که در قسمت نظرات پست مربوط به خانم مرجان به اجرای فرانسوی این ملودی اشاره کردم تا همین اواخر به دنبال یافتن آن نوار کاست بی نشان و قدیمی بودم تا برایتان ارسال کنم...ولی بهر حال خوشحالم که خود زودتر آنرا یافتید...البته در این میان صحبت از میان بودن پای "اریک" تنظیم کننده ی فرانسوی شد که خود نیز آن فرض را محتمل دانستید...ظاهرا اجرای فرانسوی در تلویزیون آنزمان هم پخش میشده!!!


2-ترانه ای بسیار مشهور و پرفروش به نام "شانه" با مطلع "بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه چون بر چین و شکنش دارد دل من کاشانه..." که در دهه ی چهل (البته شما تاریخها را بهتر از هر کسی میدانید) به صورت دوصدایی توسط زنده یادان "ویگن" و "پوران" هم به صورت دوصدایی و هم نک صدایی منتشر شده بود.ملودی این ترانه دقیقا بر گرفته از ترانه ی فولکوریک لبنانی از مقام نهاوندی موسیقی مقامی عرب به نام "بنت ال شلبیه" گرفته شده است...البته من صفحه ی این ترانه را ندیده ام و نمیدانم چه اطلاعاتی بر روی آن درج شده...در موردی مشابه مضمون کلام و مطلع این ترانه به نحو عجیبی مشابه یکی از اجراهای زنده یاد "عماد رام" با نام "شانه" است با مطلع "شونه برسر نزن,که دلم به موی تو بسته شده..."

3-چند وقت پیش ترانه ای از "حمید طالب زاده" منتشر شد و با اقبال عمومی هم مواجه گشت... نام ترانه را به خاطر ندارم ولی چنین مطلعی داشت"گریه بس کن نمیخوام زیر بارون بشینم با سرانگشتای نازت ابرای زلفاتو رد کن تا که خورشیدو ببینم" که دقیقا بازخوانی یکی از آهنگهای قدیمی آقای "عارف" است.هر چه به اول و آخر این موزیک ویدیو نگاه میکردم اشاره ای به این موضوع و همچنین نام ترانسرا و آهنگساز نشده بود...

4-همچنین حدودا یکی دو سال قبل ترانه ای به نام "گل نازم" توسط "فریدون" و "حسین تهی" منتشر شد و در بین عموم مردم بسیار مورد توجه واقع شد.ملودی و وزن کلامی این ترانه دقیقا برداشتی مستقیم از یکی از اجراهای زنده یاد "عماد رام" با نام "در این دنیا" است.باز هم هرچه به موزیک ویدیو این ترانه دقت کردم هیچ نامی از عماد رام برده نشده بود زیرا تا جایی که میدانم ایشان بیشتر اجراهایشان را خودشان آهنگسازی میکردند...

5-در موردی دیگر اینبار در زمینه ی سینما:همه ی ما فیلمی به نام "عطش" را که در سال 1381 به کارگردانی "حسین فرحبخش" اکران شد را دیدیم چرا که حتی این فیلم از تلویزیون رژیم نیز پخش شد...و همه میدانیم که این فیلم بازسازی اولین فیلم "امیر نادری" در سال 1350 به نام خداحافظ رفیق است.در این فیلم عطش حتی از موسیقی متن خداحافظ رفیق نیز استفاده شده بود و تنها تفاوت در این بود که پس از گذشت 31 سال جای "زکریا هاشمی,سعید راد و جلال" را به ترتیب"فریبرز عربنیا,بهرام رادان و شهرام حقیقت دوست" گرفته بودند...در تیتراژ عطش آمده :آهنگساز:"کیوان جهانشاهی" و طرح اولیه داستان:حسین فرحبخش و نویسنده:پیمان معادی!!! که در زمان اکران خداحافظ رفیق تنها 1 سال سن داشته!!!
اما مضحک تر از همه ی اینها مربوط به سکانس پایانی فیلم میباشد که به جای اینکه بازسازی همان "خداحافظ رفیق" باشد.به صورت کاملا آشکار و واقعا بسیار بسیار مضحک و شرم آور دست به سرقت تمام عیار از فیلم carlitos wayساخته ی سینماگر برجسته ی جهان "برایان دو پالما" زده.کافیست هر کسی اقدام به دیدن سکانس پایانی ایندو فیلم کند...
در سرتاسر این فیلم اوورتور مشهور ترانه ی جمعه(از فیلم خداحافظ رفیق)ساخته ی "اسفندیار منفرد زاده" شنیده میشود

6-همچنین در موردی دیگر در فیلمی که اگر اشتباه نکنم در دهه ی 1360 ساخته شده بود و مضمونی اینچنین داشت که گروهی در اواخر حکومت محمدرضا شاه اداره ی کارگاه چاپ اعلامیه های خمینی را بر عهده داشتند... متاسفانه هر چه سعی میکنم نام فیلم را به خاطر نمی آورم ولی در این فیلم موسیقی متن فیلم "طوقی" علی حاتمی ساخته ی باز هم "اسفندیار منفرد زاده" به صورت copy pasteسرقت شده بود... با تشکر

حمید گفت...

کیا نازنین
نخست سپاس بلند بالا بابت قسمت کردن اطلاعات همیشه بکرتان با دیگر خوانندگان وب.
1- در باب ملودی "کویر دل" توضیحاتی قابل ذکر است:
الف)انریکو ماسیاس و آژدا پکان همکاری های گسترده ای در دهه ی 70 میلادی با یکدیگر داشته اند. نکته ی جالب تر این جاست که هر دو خواننده و آهنگساز در آن دهه به ایران مسافرت کرده اند . هم انریکو ماسیاس و هم آژدا پکان. سفر آژدا پکان در سال 56 به ایران بوده که حتی آهنگ نسخه ی فرانسوی کویر دل را در تلویزیون ایران اجرا کرده. پیش از انقلاب ،آهنگ های خوانندگان مختلف خارجی به شکل بروز در ایران منتشر می شد. مثلا آثار خوزه فلیسیانو به دلیل انتشار در ایران به دست واروژان یا داریوش افتاده تا بازتنظیم گردد.اما در باب ملودی اجرا شده آژدا پکان می بایست توضیحات تورج شعبانخانی را نیز شنید اگر چه من نیز به مانند شما ردپای اریک فرانسوی را پررنگ می بینم.
2-پیرامون اجرای بازخوانی "حمید طالب زاده" ، نام آهنگ "زیر باران" است که ملودی آن ساخته ی اسطوره ی موسیقی ایران پرویز مقصدی است و کلام از نظام فاطمی.
اجرای فریدون از "گل نازم" نیز دقیقا همان ملودی عماد رام است که پیش از انقلاب با کلام معینی کرمانشاهی توسط خودش اجرا شده بود. فریدون با تنظیمی تازه تر این ملودی را بازخوانی کرد و من نیز به مانند شما نامی از عماد رام مشاهده نکردم.
3- پیرامون اجرای ویگن و پوران و دیگر آثار دهه ی سی و چهل ، نکته ای را باید اشاره کنم: بسیاری از ملودی هایی که در دهه ی سی و چهل توسط ویگن و دیگر خوانندگان پاپ منتشر شد در واقع دوبله ی فارسی ملودیهای خارجی بود. یعنی ملودی های فرنگی را برمی داشتند و با کلامی فارسی در داخل کشور عرضه می کردند.
به متن زیر که برگرفته از یکی از مصاحبه های آقای عارف در دهه ی چهل است توجه فرمایید:
«مثلا یکی از آهنگ های بیتل ها را که ریتم 4/2 داشته با ریتم 8/6 خوانده ام که خیلی گرفته است ، اولین بار آهنگ مزبور با ریتم 8/6 بوسیله مانتوانی در تلویزیون خوانده شد بعد عده ای از این ارکسترهای قلابی در اصل آنرا خراب کردند.»
4-در حوزه سینما که دیگر اوضاع از این وخیم تر است. آژانس شیشه ای ابراهیم حاتمی کیا که نسخه ی فارسی "بعدازظهر سگی" سیدنی لومت است تنها فرق آن این است که به جای آل پاچینو ، پرویز پرستویی بازی می کند.
در باب فیلم "عطش" نیز چندان جای تعجب نیست . وقتی تهیه کننده ای چون حسین فرحبخش هوای کارگردانی به سرش می زند نباید هم زیاد غافلگیر شویم. از این دست فیلم ها که فراوان ساخته شده .

حمید گفت...

هاتف عزیز!
پیرامون نام هایی که ذکر فرمودید پاره ای از آنها دیگر کار ترانه نمی کنند. احمد پژمان که اصولا در حوزه ترانه هیچ گاه به شکل رسمی فعالیت نکرده او بیشتر سازنده موسیقی متن فیلم است که در این حوزه نیز بسیار کم کار شده. بابک افشار هم که دیگر کار ترانه نمی کند. (به دلیل کهولت سن) .
به هر حال انتخاب سازندگان ملودی و ترانه از اختیارات یک خواننده است. ما که نمی توانیم او را مجبور کنیم که مثلا در شرایط فعلی با x و y کار کن. تنها می توان امیدوار بود که این همکاری مثمر ثمر باشد.
در باب علی رضا افکاری و آلبوم آینده ی داریوش ، نکته ای کوتاه اشاره کنم.
شخص داریوش تمایلی به انتشار خبر در ارتباط با آلبوم آینده اش ندارد . من این موضوع را از علی رضا افکاری شنیدم که همچنان با داریوش همکاری دارند. خود داریوش در این باره چیزی به من نگفته اند. در این که ترانه سرا روزبه هست یا نه تصور می کنم به سادگی بتوان حدس زد!!

نیما گفت...

دوست عزیز!
موافقم که نباید تعصب داشت. چون تعصب باعث میشه حتی حرف طرف مقابل رو نخونیم و فقط حرف خودمون رو بزنیم.
من تاکید کردم "برنامه های سیاسی تبلیغاتی" تلویزیون؛ وگرنه من کجا به بمانی بابت ترانه سریال کمدی "سه پنج دو" ایراد گرفتم؟ لابد قبول دارید نوشتن ترانه برای سریال های کمدی و بی خطر تلویزیون تفاوت بزرگی دارد با نوشتن ترانه برای برنامه ای که مشغول تئوریزه کردن نقش آیت الله خمینی در انقلاب و پاک کردن دیگران مبارزان و قلب تاریخ است؟
لازم نیست ذهینت کسی رو تغییر بدهیم. فقط به طور مکرر نگیم ترانه یک برنامه "سیاسی تبلیغاتی" عاشقانه بوده. اینجوری کمتر به شعور مخاطب توهین میشه. بالاخره آقای بمانی چنین ترانه ای در اختیار چنان برنامه ای گذاشته اند یا نه؟ جواب که بله است. پس این مورد رو بپذیریم و از کنارش بگذریم. کسی قرار نیست محاکمه بشه که. داریم درباره واقعیت ها حرف میزنیم. کار ما که حکم دادن نیست.
درباره قضیه ممنوع الاسم شدن هم تا اونجایی که من میدونم زمانی به ترانه سراها ابلاغ شد که با لس آنجلسی ها همکاری نکنند وگرنه ممنوع الاسم میشن. حالا اینکه آقای بمانی بعد از همکاری با خانم هلن همچنان با اسم خودشون ترانه منتشر میکردن چند تا گزینه میتونه دلیلش باشه:
1.اون زمان هنوز ابلاغیه ای صادر نشده بوده.
2.خانم هلن از دید آقایان لس آنجلسی محسوب نمیشه.
3. هنوز آلبوم خانم هلن منتشر نشده بود و این همکاری رسمی نشده بوده.
4.آقای بمانی تا اندازه همکاری با خانم هلن مشکلی نداشته و همکاری با داریوش ایشون رو مسئله دار کرده. اما برای دیگران همکاری با امثال قمیشی و شهرام صولتی و شادمهر برای مسئله دارشدن کفایت میکرده.

فراز گفت...

مجتبی عزیز
نمی خواستم بحث رو ادامه بدم اما نشد دوست عزیز خود داریوش میگه به نظرات دیگران اگه مخالف نظر شما هم باشه احترام قائل بشین اما شما صحبتهای من رو به فال دشمنی گرفتین. من فقط خطراتی که ممکنه در این همکاری ها داریوش رو تهدید کنه در اینجا بیان کردم من برای چی باید با داریوش و روزبه بمانی دشمنی کنم اونم منی که تا یادم میاد ترانه های داریوش رو گوش میدادم ... ولی نمیشه واقعیت رو انکار کرد مثلا قبلا داریوش میخوندحالا با هرکی که هست هرکی که نیست داد می‌زنم اما امروز می خونه من که سنگرم سکوته...من یک چرخی هم تو اینترنت زدم دیدم چند تا وبلاگ و سایت هم همین موضع رو در مقابل ترانه های بمانی که برای داریوش میگه داشتن.یعنی همه اونها کج فهمند؟!! در ضمن من قول میدم اگه به قول حمید عزیز این همکاری ها در نهایت مثمر ثمربود وآثار خوبی به دور از دو پهلو بودن و دور از تناقض گویی به وجود اومد در همین جا بیام و به اشتباه بودن این حرفام اعتراف کنم اما تا اون موقع نظرم( به عنوان یک طرفدار ) در باره این همکاریها تا کید میکنم با این شدت (یعنی پشت سر هم)و با وسعت(یعنی درحد یک آلبوم دوباره به صورت کامل) همین خواهد بود که خوندید ببخشید که در این باره خیلی نظر گذاشتم

Kiyaarash گفت...

حمید عزیز,با سلامی مجدد پیرامون بحث همیشگی ترانه های اجرا شده در دهه ی پنجاه که توسط "منوچهر چشم آذر" تنظیم شده اند مورد دیگری توجه مرا به خود جلب کرد...
ترانه ی "شبخون" با کلام "ایرج جنتی عطایی" و اجرای "داریوش اقبالی" اجرا شده در سال 1976 ,دقیقا همین ملودی (با اندکی تفاوت که خیلی هم قابل ذکر نیست) و البته تنظیم کاملا متفاوت با کلام متفاوتی به نام "آلونک" پیش از انقلاب توسط خود زنده یاد "طاهرزاده" اجرا شده است.البته وزن کلامی "شبخون" و "آلونک" کاملا با هم همخوانی دارد.حال پرسش این است که اجرای داریوش از "شبخون" با اطلاع و زیر نظر طاهرزاده بوده یا چشم آذر؟؟ و اینکه کدام یک از این دو ترانه زودتر اجرا شده اند؟؟ چرا که بیوگرافی های معتبری از طاهرزاده و سالهای فعالیتش و ترانه هایی که برای دیگران آهنگسازی کرده در دست نیست...
با تشکر.

حمید گفت...

کیارش نازنین
منوچهر طاهرزاده برای نخستین بار توسط داریوش به عرصه موسیقیایی معرفی شد. تابستان 1355 و در حالی که او ساکن کرمانشاه بود برای نخستین بار با انتشار آهنگ شبخون با صدای داریوش به شهرت رسید. تقریبا پس از آهنگ شبخون بود که دیگر خوانندگان مخصوصا آقای شاهرخ همکاری بسیار مستمری با ایشان آغاز کرد. از همکاری های شاهرخ و منوچهر طاهرزاده می توانم به کارهای زیر اشاره کنم:(انتشار1355-1356-1357)
بمون با من ، کوچ ، شب شکن ، باغ بارون زده، هم پرواز ، دلم گرفته ، کوله بار ، کولی ، پری جون ،
تقریبا از سال 56 بود که طاهرزاده خود نیز به به اجرای ملودی هایش پرداخت. ترانه آلونک نیز از جمله کارهایی بود که توسط او اجرا شد اگر چه پس از انقلاب نیز در اواخر دهه 70 او دست به انتشار و بازخوانی کارهای قدیمی خود زد و مجددا این آهنگ را اجرا نمود.
پس در پاسخ به پرسش شما:
آهنگ شبخون نخست توسط داریوش اجرا شد و یک سال بعد طاهرزاده آنرا مجددا اجرا نمود. تنظیم آلونک با صدای طاهرزاده نوشته ی فرشید رستمی بود.

فریبرز گفت...

سلام دوست عزیز
آدرس وبلاگ رسانه های قبل انقلاب رو عوض کردم
ممنون میشم لینک رو تصحیح کنی
ممنون
با ارزوی موفقیت

منصور گفت...

حمید عزیز با سلام .پیرو بحث سرقت هنری چند نکته دیگر قابل ذکر میباشد البته 1-در 7-8 سال پیش ترانه ای بنام ای گل من دوست داشتن تو بیا یادم بده با صدای توفان منتشر و ویدیو ان نیز پخش شد این ترانه گرفت اما من ندیدم حرفی از ملودی ان زده شده باشد این ملودی این ترانه عینا از یک فیلم هندی برداشته شده که من دیدم و تفاوتی ندارد شاید کلام بر روی ان گذاشته شده
2-درباره تیتراژ پایانی فیلم متهم گریخت با صدای مجید اخشابی ترانه ای بنام تو ماه شبان نگاهم بیافشن بیا.. که اهنگساز ان علیرضا افکاری درج گردیده بود که این هم عینا برداشت ملودی از یک فیلم قدیمی معروف هندی است که دو نفر رفیق به دختر صروتمند توی قصر میروند که ترانه معروفی هم است در هند درباره گفتارم هیچ شکی ندارم چون فیلم ا ق دیمی هستند به باورم ترانه های زیادی هم از فیلم های هندی ملودی هایشان برداشته شده متشکر

ناشناس گفت...

سلام عزیزم تنظیم و آهنگ سازی دو چیز مختلف هستند. سال ۲۰۰۰ تنظیمش مسله آهنگ جاسوس کریست سوپرستار هست والی هنگ، که قسمت ملودی هست که داریوش با صداش میخونه ارتباط نداره با آهنگ خارجی.
بنا بر این درست هست که آهنگ ساز چشمازر باشد.
راجب اورتور ...اورتور جسو آهنگ نیست ..یانی یک آهنگ دیگر هست . اورتور را گذاشتند قبل از آهنگ بعدی ..اورتور آهنگ ساز خودش را داره و آهنگ بعدی آهنگساز دیگر. همان کمپانی اشتباه نوشته آهنگساز چشمآذر هست بخاطر اینکه روی جلد نوار جا کافی نبود و چون تنظیم کننده چشمآذر بود کسی که جلد را داشت طراحی میکرد یا بهش اشتباه لیست را دادند یا خودش اشتباهی لاچینی را جا گذاشت ولی این تقصیر چشمآذر نیست. تازه سی بی اس آهنگساز و این حرفا را مینوشت ...کمپانیهای دیگر مسله جهان موزیک یا آونگ هیچی نمینوشتند ..

123456789098765432ryhfnb گفت...

سلام
هنوز هستيد؟
كوير دل كپي برابر اصل Ajda Pekkan - Viens dans ma vie بود!اول كه گوشيدم باورم نشد ك حتي تا ريزه كاري هاي تنظيم هم كلون شده باشه
راستش وقتي كار قشنگ ديگه اي از آقاي تورج شعبانخاني نديدم حدس زدم ملودي مال خودشمون نيست
به هر حال دستتون درد نكنه

ناشناس گفت...

اقا چی شد رفتی غیبت کبری عجب سایتی داشتی فیس بوکتم که پاک کردی!